بمباران مواضع منافقین
شیرینترین خاطره من، به ماموریتی در عملیات مرصاد» برمیگردد که درواقع شیرینی اصلی آن سالها پس از پایان جنگ برمن معلوم شد. در دومین روز عملیات مرصاد به ما ماموریت بمباران تنگهای نزدیک شهر کرمانشاه» را ابلاغ کردند. بلافاصله من و جناب تایوردی» بهصورت تک فروندی عازم موقعیت هدف شدیم. با رسیدن به هدف، هواپیما را بالا کشیده و تمام بمبها را رها کردیم. من اینجا شیطنتی انجام دادم، بلافاصله هواپیما را برعکس (اینورت) کردم تا زمین خوردن بمبها را ببینم. همین که هواپیما را به حالت سروته درآوردم، مشاهده کردم تجمع اصلی نیروها نه در ورودی تنگه که ما بمبها را رها کرده بودیم، بلکه در فاصله کمتر از یک مایل بعد از آن قرار داشت. دیگر فرصت برگرداندن هواپیما به حالت عادی نبود. در همان حالت برعکس، توپ هواپیما را به کار انداخته و با فشار متوالی برروی پدالهای سطح متحرک عمودی (Rudder) دماغه هواپیما را به چپ و راست دادم تا به صورت جارویی گلولههای توپ را به سمت نیروها شلیک کنم.
چند ثانیهای از شلیک توپ نگذشته بود که ناگهان شلیک یک موشک دوشپرتاب حرارتی را از میان جمعیت مشاهده کردم. خوشبختانه چون هواپیما برعکس بود، شلیک موشک را دیدم زیرا اگر در حالت عادی پرواز میکردیم شاید شلیک آن را نمیدیدم. همانطور که میدانید موشکهای حرارتی بدون روشن شدن هیچگونه بوق هشداری در درون کابین خلبان، روی هواپیما قفل شده و بهسوی آن حرکت میکند. همینکه آتش راکت موشک به چشمم خورد جناب تاریوردی نیز فریاد زد: بهروز موشک!» باز هم فرصت برگرداندن هواپیما نبود. همانطور با همان حالت برعکس، با یک مانور به اصطلاح اسپلیت اس» با شدت ۵/۸ جی هواپیما را در گردش قرار دادم. با اتمام مانور، هواپیما به ارتفاع تقریبا پایینی رسیده بود. همین که آمدم هواپیما را جمع و جور کنم دیدم یک بالگرد دقیقاً روبهروی من درحالی که به صورت ایستا در آسمان متوقف بود سبز شد ،بلافاصله و ناخودآگاه دستم روی دکمه شلیک توپ رفت که بزنم. ناگهان به خود نهیب زدم که نکنه بالگرد خودی باشه؟ این رفتن دست روی دکمه شلیک و ایجاد سوال در ذهن همگی در عرض کمتر از یک ثانیه اتفاق افتاد. با آن سرعت بالا و فاصله بسیار نزدیک و درواقع شاخ به شاخ درآمدن ناگهانی هواپیمای ما و آن بالگرد باعث شده بود تشخیص دشمن بودن یا نبودن آن غیرممکن شود. درحالی که با خود گفتم: این به احتمال زیاد خودی است تمام تلاش خود را براین قضیه صرف کردم که با آن بالگرد برخورد نکنم. خلاصه با هر زحمتی بود هواپیما را مو به مو از کنار بالگرد گذراندم. هم زمان با عبور متوجه شدم بالگرد بل ۲۱۴ خودی است و با خوشحالی به پایگاه بازگشتیم.
سال ۱۳۷۳ تقریبا ۶ سال پس از پایان مرصاد و جنگ، شهید صیادشیرازی»، در سمت معاونت بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح»، برای بازدید به پایگاه سوم شکاری آمده بود. در جلسهای که تقریبا تمامی خلبانان پایگاه حضور داشتند، جناب صیاد به سخنرانی پرداخت. درطی سخنرانی به عملیات مرصاد و بیان خاطراتی از آن پرداخت. حرف از مرصاد که شد من هم از جناب صیاد شیرازی اجازه خواستم تا این خاطره را برای وی و دیگر خلبانان بازگو کنم. در حین تعریف کردن این خاطره دیدم شهید صیاد تمام حواس خود را به من معطوف کرده و به قول معروف چهار چشمی به من زل زده اند، خاطره ام را که تعریف کردم، جناب صیاد چند سوال از کیفیت وقوع و شرایط محیطی آن ماموریت از من پرسیدند و من جواب دادم. سوالهایش که تمام شد و مطمئن شد خلبان فانتوم آن ماموریت خود من بودم، گفتند: فکر میکنی چه کسی داخل آن بالگرد بود؟
گفتم: تیمسار، با آن سرعتی که ما داشتیم، حدس اینکه آن بالگرد خودی بود یا دشمن بسیار سخت بود، حالا چطور میشود سرنشینان آن را دید و شناخت؟
ایشان گفتند: من داخل آن بالگرد بودم و تمام این چیزهایی که تعریف کردی به چشم دیدم، وقتی که از گردش بیرون آمدی و شاخ به شاخ به بالگرد ما نزدیک شدی ما در دل خود گفتیم که یا اشتباهاً ما را میزند یا خوشبینانهتر اینکه به ما برخورد میکند، همانجا شهادتین را خوانده و منتظر شهادت بودیم که شما با فاصله بسیار کمی از کنار ما گذشتید.
در هنگام برگشت شهید صیاد شیرازی به تهران با کسب اجازه از ایشان (جهت رفتن به یاشی) همراه صیاد به تهران رفتم.
وقتی در هواپیما کنار شهید صیاد شیرازی نشسته بودم که شهید صیاد شیرازی آن دست نوشته را به بنده تقدیم نمودن و بنده آن دست نوشته را تا به حال با خود بهمراه دارم.
پیشگویی قرآن در خصوص نابودی اسرائیل با انفجار اتمی در سال 2036
توضیح مختصر در خصوص قرآن – قرآن کتابی است که در حدود 1400 سال قبل ( سال 622 میلادی) از سوی خداوند به پیامبری بنام محمد نازل گردید و توسط چندین نویسنده بصورت کاملا یکسان نوشته شد و تاکنون بدون هیچگونه تغییری در آن به همان صورت اولیه در دسترس همگان قرار دارد.
قرآن دارای موضوعات بسیار گوناگونی می باشد و شامل 114 سوره ( فصل ) که هر فصل نیز از تعدادی آیه تشکیل شده است. و کل آیات آن 6236 می باشد .
پیشگویی مهم قرآن
زمانی که قرآن نازل گردید در 1400 سال قبل کشوری بنام اسرائیل وجود نداشت ، اما سوره هفدهم قرآن بنام اسرائیل » و دارای 111 آیه می باشد و آیات چهارم تا هشتم ، پیشگویی بسیار مهمی را در خصوص نابودی اسرائیل مطرح می نماید که بشرح زیر می باشد (عدد سمت راست شماره آیه و سمت چپ شماره سوره می باشد) :
وَقَضَیْنَا إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا 4 فَإِذَا جَاء وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَادًا لَّنَا أُوْلِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُواْ خِلاَلَ الدِّیَارِ وَکَانَ وَعْدًا مَّفْعُولاً 5 ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَأَمْدَدْنَاکُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَجَعَلْنَاکُمْ أَکْثَرَ نَفِیرًا 6 إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ لِیَسُوؤُواْ وُجُوهَکُمْ وَلِیَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِیُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِیرًا 7 عَسَى رَبُّکُمْ أَن یَرْحَمَکُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْکَافِرِینَ حَصِیرًا 8
4 -17 ما به بنی اسرائیل در کتاب (تورات ) اعلام کردیم که دو بار در زمین فساد خواهید کرد و سلطه ظالمانه عظیمی براه خواهید انداخت .
5 - 17 اما در زمان مجازات فساد اول ، گروهی از انسان های نیک ، جنگجو و نیرومند را بر شما مسلط نمودیم و خانه هایتان را جستجو نمودند و آن وعده انجام شد .
6 -17 سپس شما را بر آنها مسلط می کنیم ، ثروت و پسرانتان را زیاد و جمعیت شما را بیشتر می کنیم.
7-17 اگر نیکی کنید بخودتان نیکی می کنید و اگر بدی کنید باز هم به خودتان می کنید. اما زمانیکه وعده دوم فرا رسد ، آثار ترس، غم و اندوه در چهره هایتان ظاهر می شود. داخل مسجد ( اقصی ) می شوند ، همانطور که در دفعه اول وارد شدند . بر هر چیز مسلط گردند، نابود می کنند .
8-17 امید است پروردگارتان به شما رحم کند ، هر گاه برگردید ، ما باز میگردیم و جهنم را زندان سخت کافران قرار دادیم .
خلاصه موضوعاتی که در آیات فوق مطرح گردید عبارتند از :
یهودیان کشور فلسطین و جائی که مسجد اقصی واقع است را تصاحب و با جمع آوری یهودیان از کشورهای مختلف ، کشور اسرائیل را تاسیس می نمایند. اما بخاطر ظلم و جنایات عظیمی که مرتکب می شوند ، در نهایت با غم ، اندوه و شکست نابود می گردند .
آیه نشان دهنده پیشگوئی دقیق و صحیح قرآن است که شامل : 1- تشکیل کشور اسرائیل 2- مکان آن در فلسطین و جائی که مسجد اقصی قرار دارد . یعنی جائی که مسلمانان زندگی می کنند. 3- گروهی از یهودیان از مهمترین انسان های فاسد در جهان محسوب می گردند 4- جمع آوری یهودیان از کشورهای مختلف برای افزایش جمعیت 5- نتیجه عملکرد خطرناک آنان منجر به واکنش و جنگ توسط جنگجویان میگردد 6- پیروزی جنگجویان و دستگیری سران (مجرمین) یهود با جستجوی خانه به خانه 7- محو و نابودی کامل کشور اسرائیل 8- آزادسازی مسجد اقصی .
- زمان دقیق اولین نابودی اسرائیل در آیه مشخص نیست ، اما ظاهرا قبل از اسلام بوده است . و در قسمت بعدی نظر قرآن در این خصوص شرح داده خواهد شد.
- منظور از وعده دوم ، یا زمان ایجاد کشور اسرائیل دوم و نابودی آن ، بعد از اسلام می باشد که در بخش زیر ، زمان دقیق آن پیش بینی میگردد.
- نظر اسرائیلی ها مبنی بر اینکه اجداد آنان در گذشته های تاریخی دور ، در منطقه فلسطین زندگی میکردند و نابود شدند ، با توجه به کلام آیه می تواند درست باشد ، زیرا همین مکان در نهایت باعث نابودی مجدد آنان خواهد گردید .
|
پیش بینی تاریخ نابودی اسرائیل براساس تاریخ (تقویم) میلادی
در سال 1922 قانونی در 28 ماده از سوی دولت بریتانیا در مورد فلسطین وضع شد که ماده چهارم این قانون سازمان صهیونیست یهودیان را برسمیت شناخته است و ماده 6 همین قانون چنین حکم می کند که اداره حکومت در فلسطین مم به تشویق یهودیان برای مهاجرت به فلسطین با همکاری سازمان یهودیان و ایجاد سهولت های لازم می باشد . پس از تصویب این قانون سیل مهاجرت یهودیان از اقصی نقاط دنیا به فلسطین آغاز گردید . اما در سال 1942 طرح موسوم به کاغذ سفید از سوی دولت انگلیس که مشهور به طرح چرچیل نیز است ، برای ایجاد کشور یهود در فلسطین اعلان شد . و در همان سال بابرپائی کنفرانس صهیونیست ها در دره تل بیت مور نیویورک ، دولت آمریکا حمایت کامل خود را از ت جدید جنبش صهیونیسم برای تبدیل فلسطین به یک کشور یهودی اعلام کرد . در واقع سال 1942 زمانی است که کشور اسرائیل موجودیت واقعی پیدا کرد. اما در سال 1948 از طرف سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شد.
همانگونه که در مقدمه اشاره گردید ، قرآن دارای 6236 آیه می باشد که آیات از شماره 2033 الی 2037 آن (آیات بیان شده در مقدمه) مربوط به اسرائیل است . آیه مربوط به نابودی و شکست دوم اسرائیل نیز آیه 2036 می باشد.
إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ لِیَسُوؤُواْ وُجُوهَکُمْ وَلِیَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِیُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِیرًا 7
|
(2036) 7-17 اگر نیکی کنید بخودتان نیکی می کنید و اگر بدی کنید باز هم به خودتان می کنید. امازمانیکه وعده دوم فرا رسد ، آثار ترس، غم و اندوه در چهره هایتان ظاهر می شود. داخل مسجد ( اقصی ) می شوند ، همانطور که در دفعه اول وارد شدند . بر هر چیز مسلط گردند، نابود می کنند.
اگر شماره این آیه (2036) را سال نابودی اسرائیل در نظر بگیریم و آنرا از سال 1942 (سال بنیانگذاری کشور اسرائیل)کم کنیم ، مدت عمر کشور اسرائیل 94 سال خواهد بود. (94=1942-2036)
از طرفی سوره اسرائیل ، هفدهمین سوره قرآن و دارای 111 آیه می باشد که حاصل تفریق آن عدد 94 خواهد شد . ( 94 = 17-111)
لذا میتوان سال 2036 را سال نابودی اسرائیل بر مبنای پیشگوئی قرآن فرض نمود .
از نظر من اختصاص سوره ای بنام اسرائیل در هفدهمین فصل قرآن و ترتیب آیاتی با این شماره ها و روابط بین آیات اتفاقی نیست ، بلکه براساس یک واقعیت و پیشگویی دقیق استوار است . موارد زیر صحت ادعای فوق را تائید می کند.
سقوط اسرائیل بر اساس تاریخ (تقویم) شمسی
بر اساس تقویم شمسی سال 2036 میلادی برابر با سال 1415 خواهد بود. چنانچه در قرآن آیات در محدوده 1415 را بررسی نماییم ( یعنی از 1412 الی 1417 ) به اطلاعات بهتری دسترسی پیدا خواهیم کرد. در واقع چگونگی نابودی ملت یهود را شرح میدهد :
آیات فوق مربوط به سوره یونس که شماره آن 10 و دارای 109 آیه می باشد و آیات 48 تا 53 آن بشرح زیر است :
وَیَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ 48 قُل اَّ أَمْلِکُ لِنَفْسِی ضَرًّا وَلاَ نَفْعًا إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَاء أَجَلُهُمْ فَلاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ 49 قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَتَاکُمْ عَذَابُهُ بَیَاتًا أَوْ نَهَارًا مَّاذَا یَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ 50 أَثُمَّ إِذَا مَا وَقَعَ آمَنْتُم بِهِ آلآنَ وَقَدْ کُنتُم بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ 51 ثُمَّ قِیلَ لِلَّذِینَ ظَلَمُواْ ذُوقُواْ عَذَابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ بِمَا کُنتُمْ تَکْسِبُونَ 52 وَیَسْتَنبِئُونَکَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِی وَرَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ وَمَا أَنتُمْ بِمُعْجِزِینَ 53
|
( 1412) 48-10 (یهودیان ) می گویند این وعده مجازات (دوم ) اگر راست می گویید کی عملی می شود ؟
(1413 ) 49-10 بگو من برای خودم زیان و سودی را مالک نیستم مگر آنچه خدا بخواهد . برای هر قوم و ملتی پایانی است .هنگامی که اجل آنها فرا رسد (فرمان مجازات یا مرگشان صادر شود ) نه ساعتی تاخیر می کنند و نه ساعتی پیشی می گیرند .
( 1414) 50-10 بگو اگر مجازات او شب هنگام یا در روز به سراغ شما آید ( آیا می توانید آنرا از خود دفع کنید ) پس مجرمان برای چه چیز عجله می کنند ؟
( 1415 ) 51-10 یا اینکه آنگاه که واقع شد باور می کنید، حالا ؟ با اینکه قبلا برای آن عجله می کردید ؟
( 1416) 52-10 سپس به آنها که ستم کردند گفته می شود عذاب ابدی را بچشید. آیا جز به آنچه انجام می دادید کیفر داده می شوید ؟
( 1417) 53-10 از تو می پرسند آیا آن( وعده مجازات الهی )حق است؟ بگو آری بخدا سوگند قطعا حق است و شما نمی توانید از آن جلوگیری کنید.
نتیجه گیری از آیات فوق
مردم یهود از پیامبر در خصوص زمان دقیق نابودی کشور اسرائیل دوم که در قرآن پیشگوئی شده است سوال می کنند ، که پیامبر می فرماید من از آن بی اطلاع هستم ، اما خدا برای مردم یهود زمان پایانی قرار داده است که در راس ساعت مقرر اقدام خواهد شد و همه یکجا به مجازات یا مرگ محکوم میگردند. اما زمان آن در شب یا روز چه فرقی می کند و چرا عجله برای نابودی خود دارید ؟ شما این پیشگوئی قرآن را باور ندارید ، اما زمانی که حادث گشت ، خواهید فهمید که دیگر برای شما فایده ای نخواهد داشت . در انتها پیامبر سوگند میخورد که این واقعه حتمی است و در آینده اتفاق خواهد افتاد و هیچ راهی برای جلوگیری از آن وجود ندارد.
سقوط اسرائیل بر اساس تاریخ (تقویم) یهود
بر اساس تقویم یهود 2036 میلادی برابر با سال 5796 آنان خواهد بود چنانچه در قرآن آیات در محدوده 5796 را بررسی نماییم ( یعنی از 5791 الی 5800 ) به اطلاعات بهتری دسترسی پیدا خواهیم کرد. در واقع چگونگی نابودی اسرائیل را شرح میدهد :
آیات فوق مربوط به سوره عبس که شماره آن 80 و دارای 42 آیه می باشد و آیات 33 تا 42 آن بشرح زیر است :
فَإِذَا جَاءتِ الصَّاخَّةُ 33 یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ 34 وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ 35وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ 36 لِکُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ 37 وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُّسْفِرَةٌ 38 ضَاحِکَةٌ مُّسْتَبْشِرَةٌ 39 وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْهَا غَبَرَةٌ 40 تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ 41 أُوْلَئِکَ هُمُ الْکَفَرَةُ الْفَجَرَةُ 42
(5791) 33-80 زمانیکه صدای هولناک ( همانند انفجاری بزرگ ) در رسد.
(5792) 34-80 در آن روز آنان از برادر خود فرار می کند.
( 5793) 35-80 و از مادر و پدرش
(5794) 36-80 واز زن و فرزندش
(5795) 37-80 در آن روز هر کس گرفتار خویش است .
(5796) 38-80 صورت هایی در آن روز گشاده و نورانی است .
(5797) 39-80 خندان و مسرورند.
(5798) 40 -80 و صورت هایی که غبار آلود و اندوه بارند .
(5799) 41-80 و در تاریکی یا سیاهی فروروند .
(5800) 42-80 آنها کافران فاسدند .
انفجار بمب اتمی
براساس آیات فوق ، صدای هولناک ، غبار و تاریکی ناشی از آن ، شاید انفجار اتمی باشد. زیرا صدای مهیب ، غبار و تاریکی فراگیر ، که بیکباره بتواند کل کشور یا بخش بزرگی از اسرائیل و همه یا اکثریت مردم آنرا آلوده به غبار نموده و در تاریکی فرو ببرد ، فقط بمب اتمی میتواند چنین رخدادی را بوجود آورد. که باعث ترس بسیار فوق العاده شده، تا جائیکه هر کس آنچنان گرفتار بلاست که حتی توان فرصت کمک به نزدیکترین کسان خود از پدر ، مادر ، برادر، زن و فرزند خود را نخواهد داشت . هر کس بفکر خویش است و روز همانند شب در تاریکی و سیاهی فرو می رود و چهره ها غرق در غبار و سیاهی (غبارآلود) میگردند . عذاب شدیدی همه جا را فرا می گیرد. بعبارت دیگر با توجه به دارا بودن تسلیحات نظامی بسیار قدرتمند حتی بمب اتم، اما عملیات جنگجویان آنچنان سریع و برق آسا خواهد بود که قادر به استفاده از آنها نخواهد گردید .
این احتمال هم وجود دارد که یکی از بمب های اتمی خود اسرائیلی ها بصورت عمدی یا اتفاقی یا با نفوذ جنگجویان فلسطینی منفجر گردد.
از سوی دیگر جنگجویان و نیز مردم فلسطین در آن روز ، از پیروزی خود بسیار خوشحال خواهند بود و جشن خواهند گرفت .
سقوط اسرائیل بر اساس تاریخ ( تقویم ) قمری
بر اساس تقویم قمری سال 2036 میلادی برابر با سال 1458 خواهد بود. چنانچه در قرآن ، آیات در محدوده 1458 را بررسی نماییم ( یعنی از 1457 الی 1461 ) بازهم به موضوع اسرائیل می پردازد. در واقع هلاکت ملت یهود را همانند فرعون ، بعنوان عبرت برای جهانیان مطرح می نماید :
آیات فوق مربوط به سوره یونس که شماره آن 10 و دارای 109 آیه می باشد و آیات 93 تا 97 آن بشرح زیر است :
وَلَقَدْ بَوَّأْنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ فَمَا اخْتَلَفُواْ حَتَّى جَاءهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِی بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کَانُواْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ 93فَإِن کُنتَ فِی شَکٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَیْکَ فَاسْأَلِ الَّذِینَ یَقْرَؤُونَ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکَ لَقَدْ جَاءکَ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ 94 وَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِ اللّهِ فَتَکُونَ مِنَ الْخَاسِرِینَ 95إِنَّ الَّذِینَ حَقَّتْ عَلَیْهِمْ کَلِمَتُ رَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ 96وَلَوْ جَاءتْهُمْ کُلُّ آیَةٍ حَتَّى یَرَوُاْ الْعَذَابَ الأَلِیمَ 97
(1457)-93-10 ما بنی اسرائیل را درجایگاه صدق ( و راستی ) منزل دادیم و از روزیهای پاکیزه به آنها عطا کردیم و اختلاف نکردند مگر بعد از آن که علم وآگاهی یافتند ، پروردگار تو در روز قیامت میان آنها درآنچه اختلاف کردند داوری خواهدکرد .
(1458)-94-10 اگر درآنچه برتو نازل کرده ایم تردید داری از آنهاکه پیش از توکتب آسمانی را می خوانند سؤال کن . به طورقطع ، حق » از طرف پروردگارت به تو رسیده ، بنابراین هرگز از تردیدکنندگان مباش .
(1459)-95-10 و از آنها مباش که آیات خدا را تکذیب کردندکه از زیانکاران خواهی بود .
(1460)-96-10 ( و بدان ) آنها که فرمان خدا برآنان تحقق یافته ایمان نمی آورند .
(1461)-97-10 هرچند تمام آیات به آنان برسد، تا زمانی که عذاب دردناک را ببینند.
نتیجه گیری از آیات فوق- با اینکه خداوند قوم اسرائیل را در جایگاه و امکانات فراوان و عالی قرارداد، اما زمانی که علم و آگاهی آنان افزایش یافت ، دچار اختلاف و دو دستگی گردیدند و به دو گروه خوب و بد (مومن و خطرناک) تبدیل گردیدند.
با توجه به ظلم و جنایات یهودیان اسرائیلی ، یهودیان پاک سرشت و مومن نیز در این جهان وجود دارند . خداوند در سوره سوم بنام آل عمران در آیه 113 می فرماید :
لَیْسُواْ سَوَاء مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ أُمَّةٌ قَآئِمَةٌ یَتْلُونَ آیَاتِ اللّهِ آنَاء اللَّیْلِ وَهُمْ یَسْجُدُونَ 113
(406) 113-3 آنها همه یکسان نیستند ، از اهل کتاب ( یهود ) جمعیتی هستند که قیام می کنند و پیوسته در اوقات شب آیات خدا را می خوانند در حالی که سجده می نمایند .
اما ای پیامبر چنانچه در آیات قرآن که برتو نازل میگردد ، در شک و تردید قرار داری ، بهتر است برای کسب اطمینان ، از کسانی که کتاب های آسمانی قبلی (تورات و انجیل) که توسط برخی از یهودیان و مسیحیان پاک سرشت و مومن خوانده شد سوال کن . متوجه خواهی شد که این آیات کاملا بحق و از طرف خداوند برتو نازل گردیده است و همانند برخی از یهودیان گناهکار و خطرناک که آیات خدا را تکذیب کردند نباش ، زیرا برنامه خداوند نابودی آنها در آینده است . اما آنها تا زمانی که دچار عذاب دردناک یا نابودی نشوند، واقعیت را باور نخواهند کرد.
دو فساد بزرگ تاریخی اسرائیلی ها
گرچه تاریخ پر ماجرای بنی اسرائیل ، فراز و نشیب بسیاری دارد و پیروزی ها و شکست های زیادی دیده می شود، اما منظور قرآن از دو حادثه بزرگ کدام است :
اولین نابودی مهم اسرائیل - در هجوم قیصر روم اسپیانوس بود که وزیرش طرطوز را مأمور کرد . او به تخریب بیت المقدس و تضعیف و قتل بنی اسرائیل کمر بست و این حدود یکصد سال قبل از میلاد ( یعنی حدود 2100 سال قبل ) و حکومت آنان را کاملاً متلاشی کرد و این دربدری همچنان ادامه یافت .
قرآن در خصوص نابودی دفعه اول اسرائیلی ها در سوره 59 یا در ایات 2 الی 4 اعلام میدارد که :
هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِن دِیَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن یَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُم بِأَیْدِیهِمْ وَأَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ 2 وَلَوْلَا أَن کَتَبَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الْجَلَاء لَعَذَّبَهُمْ فِی الدُّنْیَا وَلَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذَابُ النَّارِ 3 ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَن یُشَاقِّ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ 4 |
( 5128) 2-59 او کسی است که کافران اهل کتاب (یهودیان )را در اولین دفعه از خانه هایشان بیرون راند ،گمان نمی کردید آنها خارج شوند و خودشان نیز گمان می کردند که دژهای محکمشان آنها را از عذاب الهی مانع می شود، اما خداوند از آنجا که گمان نمی کردند به سراغشان آمد و در قلب آنها ترس و وحشت افکند، به گونه ای که خانه های خود را با دست خویش و با دست مومنان ویران می کردند. پس عبرت بگیرید ای صاحبان چشم .
( 5129) 3-59 برنامه این بود که خداوند جلای وطن را بر آنها مقرر داشته بود . آنها را در همین دنیا مجازات می کرد و برای آنها در آخرت نیز عذاب آتش است .
( 5130 ) 4-59 این به خاطر آن است که آنها با خدا و رسولش دشمنی کردند و هر کس با خدا دشمنی کند عذاب الهی شدید است .
خود اسرائیلی ها نیز این شکست و دربدری را قبول دارند و بر همین اساس پس از دو هزار سال در سده اخیر تصمیم به جمع شدن و تشکیل کشور اسرائیل در سرزمین فلسطین گرفتند و موجودیت پیدا کردند .
تکرار تاریخ
براساس اعلام قرآن و نیز آنچه از عملکرد اسرائیل در تمام زمینه ها مشخص است ، ظاهرا تاریخ دو باره تکرار میگردد : - تشکیل کشور اسرائیل در دو دوره تاریخی با فاصله 2000 ساله - ارتکاب جنایات ظالمانه ، اسارت و آوارگی مردم فلسطین در هر دو مرحله - نابودی کامل اسرائیل در هر دو مرحله .
|
نتیجه : آنچه که مهم است اسرائیلی ها براساس اعلان قرآن و نیز واقعیت موجود، در کمتر از صد سال ، با کشتار وحشیانه کودکان ، ن و مردان بیشمار، آواره نمودن میلیون ها فلسطینی ، اسارت و شکنجه بیرحمانه و . . . موجبات نابودی خود را توسط جنگجویان مهیا می سازند و به لطف خدا ، مجدداً دربدری ، شکست سنگین و نابودی ، نتیجه کارآنان خواهد بود و برای همیشه محو و نابود می گردند.
روز نابودی
روز پنجشنبه 17 جولای 2036 (17/7/2036) میلادی یا 27/4/1415 شمسی و برایر با 23 جمادی الاول سال 1458 (23/5/1458) قمری .
ساعت نابودی
4 احتمال وجود دارد : (1) ساعت 7:17 (2) ساعت 17:7 (3) ساعت 20:36 (4) ساعت 10:51
پیام خداوند به مردم آواره فلسطین در سال تاسیس اسرائیل 1942
در سوره نحل (سوره 16) آیات 41و42 موضوع جالبی را مطرح می نماید و مربوط به فلسطینیان است که توسط یهودیان مورد ستم شدید واقع شده و از کشور خود اخراج گردیدند و خداوند آنها را هجرت شدگان در راه خدا اعلام میدارد و در این جهان و نیز در جهان دیگر مورد لطف او قرار می گیرند و آنها را انسانهائی صبور و مقاوم معرفی می نماید.
وَالَّذِینَ هَاجَرُواْ فِی اللّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَلَأَجْرُ الآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ 41 الَّذِینَ صَبَرُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ 42 |
(1942) 16-41 به ستمدیدگانی که در راه خدا تن به هجرت دادند، در این دنیا جایگاه خوبی خواهیم داد و اگر بدانندپاداش آخرت از آنهم بزرگتر است.
(1943) 42-16 و نیز آنان که صابرند بر پروردگارشان توکل می کنند.
نتیجه گیری عجیب
آیا عجیب نیست کتاب قرآن که دارای 6236 آیه با هزاران موضوع متنوع می باشد ، اما موضوع نابودی اسرائیل بر حسب چهار تقویم مختلف ، آنهم مربوط به یکسال مشخص ولی با شماره مختلف از قبیل : تقویم میلادی سال 2036 ، تقویم یهود سال 5796 ، تقویم قمری سال 1458 ، تقویم شمسی سال 1415 همه آنها از نظر قرارگیری شماره آیات در قرآن ، اختصاصا به یک موضوع واحد (نابودی اسرائیل) اما بصورت های مختلف که مکمل یکدیگر هستند بپردازند ؟
مثلا براساس تقویم خود یهود آیات محدوده 5796 نحوه نابودی آنها را براساس انفجار عظیم (انفجار اتمی) اعلام میدارد.
براساس تقویم شمسی آیات محدوده 1415 در خصوص حتمی بودن مجازات یا نابودی دوم اسرائیل می پردازد.
براساس تقویم میلادی ایات محدوده 2036 در خصوص تشکیل کشور اسرائیل و سلطه ظالمانه آنها برفلسطینیان و . . و نیز مجازات و نابودی اسرائیل توسط انسانهای نیک ، نیرومند و جنگجو و آزاد سازی مسجداقصی می پردازد.
براساس تقویم قمری آیات محدوده 1458 در خصوص تقسیم یهودیان به دو گروه پاک سرشت و خطرناک ، اعلام فرمان و برنامه خداوند نابودی یهودیان ظالم همراه با عذاب بسیار شدید می باشد.
بسادگی نمی توان باور نمود که یک موضوع واحد، در بخش های مختلف کتاب قرآن که ارتباط معناداراز نظر عددی (ریاضی) با یکدیگر دارند، بطور اتفاقی نوشته شده باشد. اما اینگونه میتوان برداشت نمود که همه آنها براساس اهداف مشخص و بعنوان پیشگوئی در 1400 سال قبل بصورت رمزگونه و با کدهای ریاضی تنظیم گردید.
برداشت دیگر : شاید بتوان اینگونه برداشت نمود که یکی از اهداف خداوند در فرصت دادن به یهودیان برای تشکیل کشور اسرائیل در زمان کنونی ، جمع آوری کل یهودیان خطرناک و ظالم از کشورهای مختلف در یک منطقه مشخص و نابودی همگی آنهادر یک لحظه معین بوده باشد.
برحسب نظریه ارائه شده ، مدت زمان باقی مانده تا نابودی اسرائیل در سال 2036 حدود 26 سال (از زمان تدوین این مجموعه در سال 2010) باقی مانده است که زمان کوتاهی است و شاهد آن اتفاق مهم خواهیم بود.
از خداوند سپاسگزارم که وظیفه بازگشائی این رمزها و کدها را با لطف و محبت خود و بصورت الهام گونه بر من هموار نمود تا با تدوین و انتشار آن جهت اطلاع مردم کره زمین ، امید و نشاط تازه ای نیز در دل مردم رنج دیده ملت فلسطین ، لبنان و مسلمانان جهان ایجاد گردد.»
N0981-896
همانگونه که احتمالاً از طریق فهرست وبلاگ نویسان برتر اطلاع پیداکردهاید، از طریق دوستان شهید مطلع شدیم که شهید محسن حججی عزیز، از کاربران فعال بلاگ بیان بودهاند. پس از بررسی، صحت این مطلب تأیید شد و مشخص شد که پست الکترونیک و شماره همراه ثبتشده در حساب کاربری متعلق به این شهید سرافراز و موجآفرین است. شهید حججی علاوه بر سایر فعالیتهای جهادی و فرهنگی، بهصورت گمنام درزمینه زنده نگهداشتن یاد شهیدان، بهخصوص شهید حاج احمد کاظمی در فضای مجازی نیز فعالیت داشته است.
به گفته آقای حمید خلیلی، از دوستان نزدیک شهید و مدیر موسسه فرهنگی شهید کاظمی، چند سال پیش این موسسه مستقل و مردمی به دلیل محدودیتهای مالی تصمیم میگیرد فعالیت در حوزه فضای مجازی را متوقف کند و صرفاً بر موضوع کتاب متمرکز شود. اما شهید حججی، در کنار ادامه فعالیت در موسسه، گروهی به نام گروه فرهنگی میثاق را برای فعالیت در حوزه مقابله با جنگ نرم در فضای مجازی شکل میدهد، گروهی که عملاً فقط متشکل از خود او بوده است و به ترغیب و تشویق سایرین برای فعالتر شدن در فضای مجازی میپرداخته و حتی خود، برای افراد متعددی وبلاگ و حساب کاربری ایجاد کرده بوده است.
شهید حججی باوجود وبلاگهای متعددی که برای شهدا و دوستانش ایجاد کرده بود، با نام خود وبلاگی ایجاد نکرده بود، اقدامی که معمولاً بسیاری از وبلاگ نویسان در ابتدا سعی میکنند انجام دهند و یا حداقل آدرس نام یا فامیل خود را رزرو کنند.
در پایان سه غزل در وصف این شهید غرورآفرین که افتخار سرودن آن در همان روزهای ابتدای شهادت قهرمانانهاش نصیب این حقیر شده است را از طرف همه کاربران عزیز بیان و همه همعهدان با محسن حججی، به پیشگاهش تقدیم میکنیم.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
با سپاس و احترام
علی قدیری
غزل اول
عطر اخلاص تو عالمگیر شد
گوشهای از نینوا تصویر شد
گرچه شمری بار دیگر شد پدید
باز هم خون برتر از شمشیر شد
میخروشید از نگاهت اقتدار
زین صلابت دشمنت تحقیر شد
حاجیان زلف خود اهدا میکنند
عاشقان را بذل سر، تقصیر شد
شام هجرانت سحر شد عاقبت
با گلویت خنجری درگیر شد
لحظة وصلی سراسر شور و عشق
در کدامین شب چنین تقدیر شد؟
مدعی پنداشت راهت شد تمام
راه و رسمت در جهان تکثیر شد
اینکه هر جا قطعهای از کربلا است
روز عاشورای تو تفسیر شد
عکس تو در قاب جانها جا گرفت
قلبهای مرده هم تسخیر شد
ای شفیع روز م، ای شهید
دست ما بردامنت زنجیر شد
یار غائب را سلام از ما رسان
وعدهی دیدار یاران دیر شد
غزل دوم
باید از خون غزلی ساخت و رفت
یا که بر مدعیان باخت و رفت
عاشقی مضطرب وصل تو بود
سر به دامان تو انداخت و رفت
چون وصال تو بهایش جان است
عمر خود را به تو پرداخت» و رفت
باز چون قصه پروانه و شمع
حد این فاصله نشناخت و رفت
تا نگاهت به نگاهش پیچید
چه نجیبانه سر انداخت» و رفت
پا به میدان بلای تو نهاد
گوی چوگان تو شد، تاخت و رفت
غزل سوم
باز هم صحبت از آن راز مگوست
سخن از میکدهای تو در توست
موج در موج خروشان شده اشک
همچو سیلی که روان درهرسوست
سِرّ سَر را نتوان کرد عیان
سربهمهر است پیامی که از اوست
رسم عشاق به هنگام وصال
بر زمین ریختن جام و سبوست
راه صدساله به یکشب طی شد
نوبت خنجر و رگهای گلوست
مدعی گرچه جسور است ولی
عاجز از معرکهای رو در روست
زلف یاران چه شکوهی دارد
چونکه پیچیده به دستان عدوست
گزارش جدید کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل متحد (آنکتاد UNCTAD) نشان میدهد رقم واقعی سرمایه جذب شده به کشور در سال 2016 فقط 3.4 میلیارد دلار بوده است. در این گزارش روند سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) از سال 2011 تا سال 2016 به تفکیک کشورها آورده شده است که نشان میدهد، سرمایهگذاری مستقیم خارجی در کشور در دوره پسابرجام حتی کمتر از دوران اوج تحریمها بوده است. شاخص FDI از سال 2011 تا سال 2016 به ترتیب 4.3، 4.7، 3.05، 2.1، 2.05 و 3.4 میلیارد دلار بوده است. این در حالی است که دولت وعده ورود سالیانه 50 تا 60 میلیارد دلار سرمایه خارجی در صورت امضای برجام را داده بود. در آستانه انتخابات نیز با یک تنزل معنادار ولی با مانور رسانهای گسترده از جذب حدود 12 میلیارد دلار در سال 95 خبر داده بود. حتی رومه دنیای اقتصاد در تاریخ 6 خرداد 96، بدون تفکیک معنایی عبارت ورود/جذب» و تصویب»، از ورود 12 میلیارد دلار سرمایه خارجی در سال 2016 به کشور خبر داده بود؛ این در حالی است که بنا به گفته سید حسین سلیمی رئیس انجمن سرمایهگذاری داخلی و خارجی اتاق ایران، در سال 95(تقریباً مقارن با 2016 میلادی) برای حدود 11.8 میلیارد دلار سرمایه مجوز صادر شده است و این رقم در حد تفاهمنامه بوده است که ااماً به معنای ورود آن به کشور نیست.
پیشازاین انستیتو تحقیقات اوراسیا» به نقل از علی طیب نیا وزیر اقتصاد، از امضای تفاهمنامه برای جذب 8.1 میلیارد دلار در حوزه آب و انرژی در 35 پروژه، 1.53 میلیارد دلار در حوزه خدمات و توریسم در 17 پروژه، 1.53 میلیارد دلار در حوزه صنعت و معدن با 48 پروژه، 0.5 میلیارد دلار کشاورزی با 8 پروژه و 0.25 میلیارد دلار در حوزه حملونقل و ارتباطات در 3 پروژه خبر داده بود که اینک با عدم تحقق مناسب ورود سرمایه خارجی، حدود 70 درصد این پروژهها آغاز نشدهاند. این در حالی است که رقم نقدینگی فقط در سال 95، تقریباً 200 هزار میلیارد تومان رشد داشته است که در صورت مدیریت صحیح و هدایت مناسب این نقدینگی، تنها 20% از این رقم برای اجرای تمام پروژههای فوق کافی بود.
آیا مرور زمان مشکل را حل میکند؟
مطالعه دقیق متن برجام و شرایط حقوقی-قراردادی حاکم بر آن و همچنین تنگناهای مالی رفع نشده، نشان میدهد که حتی گذشت زمان هم مشکل ورود سرمایه خارجی به کشور زیادی را آنطور که باید و شاید حل نمیکند. مطالعه بخش سؤالات متداولِ (FAQs) کمیته داراییهای خارجی آمریکا (اوفک) وابسته به وزارت خزانهداری امریکا نشان میدهد در شرایط بازگشت تحریمها (اسنپ بک)، حتی به دلایل غیر برجامی، کلیه شرکتها فقط 0 روز فرصت دارند تا ایران را ترک کنند و تمام داراییهای خود را از کشور خارج کنند. این شرایط در بخش M4 و M5، صفحه 42 و 43 سؤالات متداول آمده است. اهمیت این بخش وقتی میشود که بدانیم بیشتر تحریمها تعلیق» و نه لغو» شدهاند؛ بنابراین کمتر شرکتی حاضر به همکاری با ایران و ورود سرمایه به داخل کشور خواهد شد. حتی شرکتهایی نظر توتال هم که پا پیش گذاشتهاند با تطمیع ضمانت مالی از محل ارزهای بلوکه شده در فرانسه حاضر به همکاری شدهاند.
حتی اگر شرکتها حاضر به ورود سرمایه به ایران شوند، با مانع بزرگ بانکی مواجه خواهد شد. گزارش فوریه 2017 صندوق بینالمللی پول نشان میدهد در پسابرجام فقط برخی از بانکهای متوسط و کوچک ارتباط خود را با بانکهای ایرانی دوباره برقرار کردهاند و گره خوردن تحریمهای هستهای به تحریمهای غیرهستهای و ترس از تحریمهای ثانویه و جریمههای سنگین آمریکا باعث شده همه بانکهای بزرگ و بخشی از بانکها متوسط و کوچک، همچنان بترسند و این قطعاً بر ورود سرمایه خارجی اثرگذار بوده است. موانع بانکی که نهتنها مانع ورود سرمایه خارجی به کشور است، حتی دسترسی ایران به منابع ارزی خود را نیز شدیداً محدود کرده است.
بنابراین میتوان گفت علاوه بر اینکه باید از دولتمردان انتظار داشته باشیم تا صادقانه مسائل مهم کشور را با مردم در میان بگذارند، باید از ایشان خواست تا بپذیرند مسائل مهم حقوقی و مالی در برجام مغفول مانده است و در پی راهکاری برای جبران باشند.
سنجهسازی یکی از مولفههای تمدنسازی
داشتن سنجههای اندازهگیری از مولفههای هر تمدن میباشد از اینرو در طول تاریخ تمدنهای مختلف برای به رخ کشیدن قدرت و سلطه خود سنجههای تمدنی مربوط به خود را استانداردسازی کرده و بر دیگر کشورها تحمیل میکردند. با توجه به همین مسئله مشاهده میشود که پس از انقلاب فرانسه از اولین کارهای صورت گرفته همین تعیین سنجههای اندازهگیری بوده است و از آنجا که آمریکا از همان زمان نیز خود را به عنوان تمدن برتر میدانسته است هیچگاه زیر بار استفاده از استانداردهای فرانسوی نرفته است و تا امروز که تمام دنیا از استانداردهای فرانسوی برای اندازهگیری استفاده میکنند، آمریکا همچنان تنها کشوری است که سنجههای اندازهگیری مستقلی برای خود دارد. امروزه قوانین و پروتکلهای گوناگون توسط کشورهای ابرقدرت و بالأخص آمریکا تهیه میشوند و برای اینکه وجاهت بینالمللی و قابلیت اجرا شدن در تمام کشورهای دنیا را داشته باشند، سازمانهایی مانند سازمان ملل، آژانس انرژی اتمی[1]، یونسکو[2]، سازمان جهانی غذا و کشاورزی[3] به وجود آمدهاند که تنها وظیفه آنها زدن مهر تائید بر این استانداردها بوده است و در حالی که عموماً خود این نهادها تهیهکننده این استانداردها نبودهاند. در حوزه استاندارد نیز همین اتفاق روی داده است و استانداردهای مختلف همانند گذشته توسط تمدن آمریکایی گذاشته میشوند و سازمانهایی نظیر ISO مسئول این هستند تا این استانداردهای آمریکایی را جهانیسازی کنند. با توجه به اینکه یکی از زمینههای اصلی که امروزه استانداردسازی در آن صورت میگیرد ارتباطات و IT میباشد در این گزارش سعی شده است تا به بررسی استانداردهای وضع شده در این حوزه و شناخت بیشتر سازمانهایی که استانداردهای این حوزه را وضع میکنند پرداخته شود.
وجود یک سیستم یکپارچه برای اندازهگیری دغدغهای بوده است که ذهن بشر را در طول تاریخ درگیر خود کرده است. اولین تلاشهای غرب برای داشتن یک سیستم اندازهگیری جامع فیزیکی در سال 1585 توسط ریاضیدان فلاندری Simon Stevin صورت گرفت و نتیجه آن یک سیستم ساده اندازهگیری دهدهی بود. 83 سال پس از آن یعنی در سال 1668 John Wilkins اولین دبیر انجمن سلطنتی در انگلستان مدلی برای سیستم دهدهی ارائه داد که در آن طول، مساحت، حجم و جرم به یکدیگر مرتبط میشدند. در سال 1789 با وقوع انقلاب فرانسه سیستم اندازهگیری واحدی در این کشور به تصویب رسید و این سیستم به عنوان واحدهای اندازهگیری استاندارد در تمام کشورهای اروپایی تصویب شد. در اولین دوره کنگره آمریکا در همان سال و قبل از اینکه سیستم متریک در فرانسه به تصویب برسد بحث بر سر داشتن استانداردهای اندازهگیری مستقل برای آمریکا مطرح بود. در سال 1790 جورج واشنگتن رئیسجمهور وقت آمریکا از کنگره درخواست میکند تا ایجاد یک سیستم استاندارد اندازهگیری مستقل برای آمریکا را در دستور کار خود قرار دهد. مجلس نمایندگان هم در همان سال مسئولیت ایجاد این استاندارد را بر عهده توماس جفرسون قرارداد که در آن زمان دارای سمت Secretary of State در آمریکا بود. توماس جفرسون در نیمه سال 1790 دو سیستم اندازهگیری پیشنهاد می دهد، یکی سیستم اندازهگیری موجود انگلیسی که کمی تصحیح و سادهسازی روی آن صورت گرفته بود و دیگری سیستم اندازهگیری دهدهی که این سیستم اندازهگیری به عنوان اولین سیستم اندازهگیری دهدهی علمی شناخته میشود. این تلاشهای توماس جفرسون برای یکپارچهسازی سیستم اندازهگیری در جهان هم زمان با تلاشهای فرانسه برای همین امر بوده است. بعد از وقوع انقلاب فرانسه استاندارد اندازهگیری فرانسوی به عنوان واحد استاندارد اندازهگیری در تمام کشورهای دنیا به غیر از آمریکا به عنوان استاندارد اندازهگیری مورد استفاده قرار میگیرد.
این روند تا به امروز نیز ادامه داشته است و امروزه نیز استانداردهای متنوعی در زمینههای مختلف از فنآوریهای گوناگون تا کشاورزی و صنایع غذایی وجود دارد که توسط سازمانهایی بزرگ و جهانی گذاشتهشده و بر آنها نظارت صورت میگیرد.
یکی از این نهادها [4]ISO است که در حقیقت بزرگترین نهادی است که در حوزه استاندارد کار میکند. ISO با نزدیک به بیست هزار استانداردی که برقرار کرده است تمام زمینههای گوناگون از فنآوریها و محصولات تولیدی تا ایمنی و سلامت مواد غذایی، کشاورزی تا مراقبتهای پزشکی و سلامت را در زیر چتر خود دارد. در حقیقت ISO یک سازمان ملل در حوزه استاندارد گذاری است!
روند شکلگیری سازمانهای استانداردسازی در حوزه IT
سازمان استاندارد که امروزه با نام ISO شناخته میشود از سال 1926 با نام [5]ISA شروع به کار کرده است. پس از جنگ جهانی دوم ISA با کمیته هماهنگی استانداردهای سازمان ملل (UNSCC)[6] که به تازگی بعد از جنگ جهانی شکل گرفته بود نزدیک شد و ماحصل نزدیکی این دو سازمان در لندن تشکیل سازمان ISO در سال 1946 بود. این سازمان سه سال بعد یعنی در سال 1949 به ژنو انتقال پیدا کرد. استاندارد ISO هماکنون بزرگترین نهاد استاندارد گذاری جهان میباشد که در زمینههای گوناگون استانداردهای مربوط به خود را دارد. در زمینه IT استاندارد ISO در سال 1987 تحت پیمانی با نام[7]JTC1 با استاندارد [8]IEC شروع به همکاری میکنند. قدمت استاندارد IEC بسیار بیشتر از استاندارد ISO است و تأسیس آن به سال 1906 در لندن برمیگردد. IEC نیز در سال 1948 به ژنو انتقال پیدا میکند. IEC طی نشستی میان انجمن مهندسان برق انگلستان و آمریکا که در سال 1906 برقرار شده بود بوجود آمده است. استانداردهای IEC حوزههای تولید و توزیع انرژی، الکترونیک، مغناطیس و الکترومغناطیس، الکتروآتیک، محصولات چندرسانهای، مخابرات و فناوریهای الکتریکی در حوزه بهداشت و درمان را درمیگیرد. در کنار این موارد IEC مقررات عمومی مرتبط با موارد مذکور مانند ترمینولوژی و سمبل گذاری، اندازهگیری و کارایی، اعتمادپذیری، طراحی و توسعه و مواردی از این دست را نیز پایهریزی و وضع میکند.
در کنار این دو نهاد استاندارد گذاری، یک نهاد استاندارد گذاری دیگر با نام [9]ITU وجود دارد که از دیگر ابر نهادهای استاندارد گذاری در زمینه مخابرات و رسانه میباشد. ITU یکی از آژانسهای ویژه سازمان ملل است که در سال 65 در پاریس شکلگرفته است. حوزه کاری ITU و درواقع حوزههایی که در آنها استاندارد گذاری میکند بسیار وسیع بوده و از مشخص نمودن طیفهای رادیویی و مدارات گردش ماهوارهها به دور کره زمین برای کشورهای مختلف تا استانداردهای پخش شبکههای تلویزیونی مختلف را در برمیگیرد. ITU در دیگر زمینههای مخابراتی از قبیل پهنای باند اینترنت، آخرین فناوریهای بیسیم، ناوبری هوایی و دریایی، هوا شناسایی ماهوارهای و دسترسیهای اینترنتی به دیتا، صوت و تصویر و بهطور کلی آنچه در زمینه مخابرات به کار میرود، فعالیت دارد و این حوزهها را در زیر چتر خود دارد. این سه ابر نهاد استاندارد گذاری به صورت تنگاتنگ و تحت قراردادی با نام [10]WSC با یکدیگر همکاری دارند.
دفتر مرکزی IEC در ژنو
سازمان ISO زیر چتر وزارت دفاع
برای افرادی که در حوزه شبکه و IT کار میکنند بالأخص برای افرادی که در زمینه امنیت اطلاعات در شبکه و IT فعالیت دارند، نام استاندارد ISO\IEC 27001 نام بسیار آشنایی است. ISO\IEC 27001 استاندارد امنیت در حوزه IT است که یک استاندارد جهانی در خصوص پیادهسازی روشهای ایجاد امنیت در یک شبکه میباشد. این استاندارد تنها در حوزه عناصر دیجیتال نمیباشد بلکه از چینش حراست و دوربینهای یک سازمان تا استاندارد رمز عبوری که کارمندان سازمان باید بر روی کامپیوترهای خود بگذارد را در برمیگیرد. درواقع این استاندارد کل ساختار سازمانی را در برمیگیرد.
همانگونه که در بالا ذکر شد ISO و IEC در سال 1987 تحت قرارداد JTC1 شروع به همکاری با یکدیگر کردهاند. دفتر نظارت و اجرایی[11] JTC1 سازمان استاندارد گذاری ANSI آمریکا است. این سازمان از نهادهای اصلی استاندارد گذاری در آمریکا میباشد که یک سازمان دولتی بهحساب میآید و در سال 19 تأسیسشده است. این سازمان دولتی با آژانسهای دولتی آمریکا همکاری نزدیکی دارد و در فهرست هیئت مؤسس آن نام وزارت دفاع آمریکا نیز آمده است بر این اساس ANSI با وزارت دفاع آمریکا رابطه نزدیکی داشته و با آن همکاری دارد.
JTC1 در حوزههای گوناگون دارای کمیتههای مختلف میباشد که به آنها در اصطلاح sub committee» گفته میشود که با نام اختصاری SC از آنها نام میبرند. SC27 در حوزه امنیت اطلاعات و IT فعالیت دارد که سری 2700 نیز در همین دسته است و درواقع استاندارد ISO\IEC 27001 در این بخش تهیه میشود. دفتر نظارت و اجرایی این بخش سازمان DIN در آلمان میباشد که سازمان استاندارد گذاری آلمان بهحساب میآید.
با توجه به مطالب ذکرشده مشاهده میشود که استاندارد ISO\IEC 27001 که یک استاندارد جهانی بهحساب میآید و در تمام دنیا از جمله کشور ایران به عنوان یکی از دو استاندارد اصلی در حوزه امنیت اطلاعات و IT بهحساب میآید با یک واسطه زیر نظر وزارت دفاع آمریکا کار میکند. این استاندارد در زیرساختهای اصلی اطلاعات پیادهسازی و اجرا میشود و در سازمان ملی استاندارد ایران با شماره استاندارد INSO-ISO-IEC 27001 ثبت شده است و یکی از استانداردهای ملی ایران بهحساب میآید!!!
یکی دیگر از استانداردهای اصلی در حوزه امنیت اطلاعات و IT استاندارد [12]NIST است. تاریخ تأسیس این سازمان در سال 1901 میلادی است. قبل از این تاریخ این سازمان با نام دفتر استاندارد گذاری وزن و اندازهگیری[13]» شناخته میشده است. در آن زمان این سازمان زیر نظر وزارت دارایی آمریکا مشغول به فعالیت بوده است. سپس در بین سالهای 1901 تا 1988 به دفتر ملی استاندارد[14]» تغییر نام میدهد و بعد از آن هم با وسیعتر شدن حوزه کاری آن نام NIST بر آن نهاده میِشود. همانگونه که در ابتدای متن اشاره شد جورج واشنگتن - رئیسجمهور آمریکا – در سال 1790 طی یک دستور اعلام میدارد که آمریکا باید در حوزه وزن و اندازهگیری استانداردهای مختص به خود را داشته باشد و طی همان دستور فرمان میدهد که گروهی برای ایجاد این استانداردها تشکیل شود. این دستور را میتوان اولین قدم برای تشکیل سازمان NIST دانست. در حقیقت NIST نتیجه همان گروهی است که در آن زمان برای تعیین استانداردهای جدید در حوزه اندازهگیری و وزن تشکیل شد.
این سازمان یک آژانس غیر نظارتی[15] است که زیر نظر وزارت بازرگانی[16] آمریکا فعالیت دارد. این سازمان بهطور مستقیم با دولت و آژانسهای دولتی آمریکا در ارتباط است و استاندارد کارتهای شناسایی کارکنان سازمانهای دولتی و فدرال آمریکا را تنظیم میکند تا افراد غیر دولتی دسترسی به ساختمانها و سیستمهای دولتی آمریکا را نداشته باشند.
جهانیسازی یعنی آمریکاییسازی
در این گزارش سعی بر آن شد تا به بررسی سنجههای تمدنسازی پرداخته شود و نگاهی اجمالی به روند سنجهسازی در غرب صورت گرفت. تمدن غرب و بالأخص آمریکا با استفاده از تبیین نظامهای اندازهگیری در حوزههای مختلف توانسته است که تمدنسازی کند. از جمله این سنجهها میتوان به نظام آموزشی غربی (دبستان، دبیرستان، دانشگاه، لیسانس، فوقلیسانس، دکتری)، نظام درجهبندی نظامی غربی (سروان، سرگرد، سرهنگ، سرتیپ، سرلشکر.) و سیستم اندازهگیری غربی (متر، سانتیمتر و . در سیستم متریک فرانسوی و اینچ، یارد و . در سیستم آمریکایی)، نظام مالی غربی (پول و کارنسی) و سایر سنجهها در دیگر حوزهها پرداخت. یک تمدن با استفاده از تعریف یک چنین سنجهها و استانداردهایی میتواند تمدنسازی کند و درواقع تمدنسازی در یک کلام یعنی ایجاد سنجهها و استانداردهای مستقل. هماکنون تمدن آمریکا به دنبال جهانیسازی تمدن خود است و میتوان گفت که جهانیسازی یعنی آمریکایی سازی[17].
سازمانهایی نظیر ISO و NIST که استانداردهای جهانی را برای کشورهای مختلف جهان وضع میکنند نهتنها نهادهایی جهانی نیستند بلکه خود نیز قوانین و استانداردها را وضع نمیکنند بلکه تنها نقش این سازمانها این است که سنجههای تمدنسازیای که به دست آمریکا وضع شده است را تائید کنند و با مهر تأییدی که پای این استانداردها میزنند این استانداردها را جهانی کنند. درواقع آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم با تأسیس چنین سازمانهایی در حوزههای مختلف هژمونی خود بر جهان را گسترش دهد. نکته قابل تأملی که میتوان به آن اشاره کرد این است که این نهادها بعد از جنگ جهانی دوم اکثراً یا در شهر ژنو تأسیسشدهاند یا دفتر مرکزی آنها در این شهر بوده است یا اینکه پس از مدتی به این شهر انتقال داده شدهاند و درواقع ژنو را به پایگاه امن برای تأمین تائیدهای موردنیاز تمدن غرب به رهبری آمریکا کردهاند. به زبان سادهتر میتوان این طور بیان کرد که آمریکا برای رسیدن به همان هدفی که همیشه به دنبال آن بوده است یعنی بوجود آوردن یک سیستم یکپارچه برای مدیریت جهان و جهانیسازی خود در تمام زمینهها استانداردهای گوناگون خود را در حوزههای مختلف وضع میکند و با استفاده از سازمانهایی که باز هم خود آنها را بوجود آورده است و مدیریت میکند بر پای این استانداردها حکم تائید خود را میزند و از آنجا که به تمام جهان این القا صورت گرفته است که این سازمانها نهادهایی بیطرف و جهانی هستند و در شهرهایی مانند ژنو به عنوان مناطق بیطرف جهانی مستقر هستند و تمام استانداردهای آنها را بدون هیچ چون و چرایی میپذیرند و موبهمو به آنها عمل میکنند. متأسفانه هنوز در ایران این استانداردها حاکم هستند و رهایی از استعمار آمریکا منوط به وضع استانداردهای جدید و متفاوت بر پایه تمدن نوین اسلامی میباشد.
استانداردهای ISO در زمینه IT با شماره استانداردهای INSO-ISO-IEC-27001 و INSO-ISO-IEC-27002 و ISIRI-ISO\IEC 27005 در سازمان ملی استاندارد ایران ثبت شدهاند. همان طور که در بالا گفته شد این موارد استانداردهای امنیتی چینش سازمانی و استانداردهای مربوط به امنیت زیرساخت IT میباشند. با پذیرفتن این استانداردها به عنوان استانداردهای ملی، شما پذیرفتهاید که کشور شما در زمینه تأمین امنیت زیرساختهای حیاتی IT خود قوانین و پروتکلهایی که دشمن تصویب کرده است را پیادهسازی خواهد کرد و بالاتر از آن پذیرفتهاید که چینش سازمانی بسیاری از سازمانهای حیاتی کشور نیز بر اساس این قوانین و پروتکلهای دشمن باشد. به این ترتیب شما نهتنها امنیت را برقرار نکردهاید بلکه با پذیرش قوانین دشمن بهطور مشخص در زمین او بازی کرده و هیچ ابزاری برای حفظ امنیت خود نخواهید داشت چرا که شما به کل با قوانینی که دشمن قرار داده است در حال بازی کردن هستید پس چیزی ندارید که بر او پوشیده باشد و او میداند شما از چینش حراست و دوربینهای مداربسته ساختمانتان و نوع پسوردهایی که بر روی رایانهها و سرورهای خود میگذارید تا پیکربندی خود سرورها و نوع تأمین امنیتی که برای امنیت اطلاعات آنها لحاظ میکنید از چه قوانینی پیروی میکنند و به راحتی راه نفوذ به هر بخشی را که نیاز داشته باشد میتواند بدست بیاورد. این مانند این است که شما اطلاعات مهم خود را در قویترین گاوصندوقهای موجود با پیشرفتهترین سیستمهای ضد سرقت بگذارید اما یک نسخه از کلید درب آن را به سارقی بدهید که میخواهد آن را سرقت کند حال شما هرچه هم سیستم را پیشرفتهتر و پیچیدهتر بکنید تفاوتی به حال او نخواهد داشت.
نکته جالب و قابل تأمل دیگر اینجاست که آمریکا خود این استانداردها را برای کشور خود بدین شکل موجود پیادهسازی نمیکند بلکه با توجه به نوع حساسیت هر سازمان، ویرایشی خاص از این استانداردها را در اختیار آن سازمان قرار میدهد. به عنوان مثال بسیاری از استانداردهای امنیتی در حوزه IT برای سازمانها و آژانسهای دولتی و مخصوصاً نظامی آمریکا توسط NSA- آژانس امنیت ملی – آمریکا گذاشته میشود و آژانسهایی نظیر []DISA که از آژانسهای وزارت دفاع آمریکا میباشد بر رعایت آنها نظارت میکنند.
با توجه به اینکه قرآن کریم فرموده است تبعیت نکردن از کفار جهاد کبیر است، ما به عنوان یک امت مسلمان نباید با پذیرش قوانین دشمن در حوزههای مختلف زمینه را برای سلطه او بر خودمان فراهم کنیم. اگر ایجاد الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت در چشمانداز میانمدت و ایجاد تمدن نوین اسلامی در چشمانداز بلندمدت از اهداف اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران است، باید بتوانیم سنجههای بومی این نظام و استانداردهای موردنیاز در زمینههای گوناگون را برای آن تبیین کرده و در گام اول کشور ایران و در گامهای بعدی کشورهای جهان را از زیر نظام سلطه استکبار رها کنیم.
[1] IAEA
[2] UNESCO
[3] FAO
[4] International Organization for Standardization
[5] International Federation of the National Standardizing Associations
[6] United Nations Standards Coordinating Committee
[7] joint technical committee
[8] International Electrotechnical Commission
[9] International Telecommunication Union
[10] World Standards Cooperation
[11] secretariat
[12] National Institute of Standards and Technology
[13] office of standard weights and measures
[14] National Bureau of Standard
[15] Non-regulatory
[16] Department of Commerce
[17] Globalization as Americanization
[] Defense Information System Agency
[1] IAEA
[2] UNESCO
[3] FAO
[4] International Organization for Standardization
[5] International Federation of the National Standardizing Associations
[6] United Nations Standards Coordinating Committee
[7] joint technical committee
[8] International Electrotechnical Commission
[9] International Telecommunication Union
[10] World Standards Cooperation
[11] secretariat
[12] National Institute of Standards and Technology
[13] office of standard weights and measures
[14] National Bureau of Standard
[15] Non-regulatory
[16] Department of Commerce
[17] Globalization as Americanization
[] Defense Information System Agency
اکبر نبوی در کانال تلگرامی خود خواستار محاکمه محمدباقر قالیباف شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خبرنگار، اکبر نبوی در کانال تلگرامی خود نوشت: قالیباف یک مجرم است. نمیگویم متهم. با بانگ رسا و بلند میگویم او یک مجرم است و باید هر چه سریعتر محاکمه و زندانی شود.
میدانید چرا:
او در دوازده سالی که شهردار تهران بوده، به جای راهاندازی دعواهای ی و جناحی، خیلی کار کرده است.
خطوط مترو را (به ویژه در این هشت سال اخیر که از کمکهای دولت دهم و یازدهم بیبهره بوده) با شدت هر چه تمامتر توسعه داده است. به نظر شما این جرم کمی است؟
جنایت بزرگ قالیباف را در این آمار ساده میتوان دریافت:
سرانه فضای سبز شهر تهران در سال 1357 حدود یک مترمربع بوده است، این سرانه در پایان سال 1365 به 1٫2 مترمربع رسیده است و تا پایان سال 1383 بالغ بر 9 مترمربع بوده است. سرانه فضای سبز در شهر تهران در حال حاضر به 15٫8 متر مربع رسیده و به عبارتی طی سالهای اخیر سرانه فضای سبز تهران (در دوران قالیباف ) افزایشی 7 متر مربعی داشته است. فاجعه بارتر اینکه او به توزیع عادلانه فضای سبز همت گماشته و مناطقی چون مناطق 7، 8، 9، 10، 11، 12 و 17 را از در اولویت خود قرار داده است.
در دوره شهرداری قالیباف به بوستان (پارک)های تهران به شکل حیرتآوری اضافه شده است.
قالیباف با ساخت پردیسهای سینمایی سرانه صندلیهای سینما را به شدت افزایش داده است.
بیش از 10 فرهنگسرا ساخته که نه فرهنگسرا در مناطق جنوبی شهر ساخته شدهاند.
در زمان شهرداری او 354 محله تهران به خانههای سلامت مجهز شدهاند
چهل و سه درصد از بزرگراههای تهران در دوره مدیریت او ساخته شده است
توسعه 20 کیلومتری تونلهای شهری یکی دیگر از جرایم بزرگ او به شمار میآید.
در زمان شهرداری او، سرانههای ورزشی، تفریحی و فضایسبز مختص ن افزایش چشمگیری داشته. ساخت مجموعههای شهربانو و پارکهای ویژه بانوان در همین دوره اتفاق افتاده است.
بدتر از همه اینکه: قالیباف در سال 1387 برابر با سال 2008 میلادی از طرف سایت شهرداریهای جهان به عنوان هشتمین شهردار برتر دنیا معرفی شد. در سال 2010 موسسه تهای حمل و نقل و توسعه، تهران را برای نخستین بار به عنوان یکی از پنج شهر برتر دنیا انتخاب کرد. همچنین در سال 2011 میلادی در دهمین اجلاس متروپلیس، تهران به عنوان شهر برتر جهان در زمینه ارتقای کیفیت زندگی شهروندان مورد تقدیر قرار گرفت.
جرایم او خیلی زیاد است و انسان را به شدت عصبی میکند. به همین خاطر تا دیر نشده است باید بازداشت، محاکمه و زندانی شود تا دیگر کسی هوس نکند مثل او کار کند. مدیری که به فکر دعواهای ی و جناحی نباشد به درد کشور نمیخورد.
انتهای پیام/منبع: http://khabarnegar.ir/News/98995.html
معصومه علی نژاد قمی، معروف به مسیح علی نژاد در سال ۱۳۵۵ در بابل متولد شد.
او رومه نگاری را از سال ۱۳۷۸ با رومه همبستگی آغاز کرد و بعد از آن با ایلنا همکاری کرد. از او در رومه های شرق، بهار، وقایع اتفاقیه، هم میهن و اعتماد ملی نیز نوشته هایی منتشر شده است. اقدام مسیح علی نژاد برای ی اسناد محرمانه مجلس شورای اسلامی (دوره هفتم مجلس که باعث اخراجش از مجلس شد) هنگامی که خبرنگار ایلنا بود علی نژاد را طعمه خوبی برای سرویس جاسوسی انگلیس قرار داد تا از وی جاسوسی خوب تربیت کند، لذا از همان زمان بود که وی به دام ام آی۶ افتاد و الحق مورد مناسبی برای این سرویس جاسوسی برای فعالیت علیه ایران بود.” این طیف همچنین پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و بویژه در روزهای منتهی به ۱۸ تیر، از سوی رسانههای بدنام غربی (صدای آمریکا، رادیو فردا، بی بی سی، گویانیوز، روز نت، رادیو زمانه و.) به عرصه فعالیت فراخوانده شدند تا به تحریک بی هزینه برای آشوبگری بپردازند.علی نژاد سپس به همراه عناصر افراطی و نفوذی مدعی اصلاح طلبی به آمریکا فرار کرد، و معرکه گیر تجمعات ۲۰-۳۰ نفره ضد انقلاب در شهرهای واشنگتن، نیویورک و بوستون شد. در این تجمعات عناصری نظیر محسن سازگارا، فاطمه حقیقت جو، علی افشاری، علی اکبر خوئینی، محمد تهوری، احمد باطبی، مسیح علینژاد و. حضور پیدا میکنند و ضمن معرکه گیری تلاش میکنند تا خود را نزد طرف آمریکایی، فعال و به درد بخور! نشان دهند. مخالفت علنی با حجاب علی نژاد در بهمن ۱۳۹۲ در دفاع از اقدام زشت سریع القلم که خود را مشاور می داند و در کنفرانس داووس کروات زده بود که با اعتراضات گسترده داخل کشور نیز مواجه شده بود بر آمده است و به حجاب بانوان مومن ایرانی توهین می نماید و مدعی می شود که آنان از روی اجبار حجاب دارند! وی در اینباره می گوید: " این دغدغه بزرگی است که هنوز در کشور ما خیلی ها یاد نگرفته اند یکی را به خاطر حق انتخاب پوشش، گزینش نکنند، انکار نکنند، خوار نکنند. به افتخار همه نی که پوشش اجباری را این همه سال تحمل کردند و هی پشت سر هم شنیدند حالا همه مشکلات حل شده مانده همین که شما روسری از سرت برداری…" کمپین چهارشنبههای بدون اجبار! به تازگی تشکیلات وابستهی بهائیت، در راستای مبارزهی (بیش از صد سالهء) خود با حجاب زن ایرانی، به ترویج و حمایت از کمپین چهارشنبه های بدون اجبار (با هدف مبارزه با حجاب ایرانی، اسلامی) روی آورده است. اما آیا هدف از تشکیل این جنبش، مبارزه با فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی است؟! چرا که تاریخ گواهی می دهد، ن ایرانی حتی پیش از اسلام، به حیا و پاکدامنی شهره بوده و حجاب جزء پوشش آنها به شمار میرفت. (تاریخ تمدن، ج 1، ص 434) بی شک رعایت حجاب اسلامی، با هدف حفظ کرامت ن تشریع شده؛ اما در این میان، مراکز استکباری که منافع خود را در برهنگی ن میبینند، با استفاده از تمامی ابزارهای خود (از جمله فرقهی بهائیت)، در صدد برداشتن حجاب از ن مسلمان هستند.
مقالهای مهم و خواندنی از عضو تیم بررسی:
آقای عزیز،
رئیس جمهور محترم،
سلام و خدا قوت
با توجه به احتمال کوتاهی یا خجالت نزدیکان، مشاوران و همکاران شما در انتقال برخی حقایق تلخ به جنابعالی (که این روزها در محافل دانشگاهی و شبکه های اجتماعی و حتی بعضا در کوچه و بازار میگذرد) متن زیر، حداقل برای ثبت در تاریخ و انذاری عمومی از آنچه ممکن است بعدها به درستی مدعی عدم اطلاع از آن شوید، تقدیم میشود.
آقای عزیز، مستحضر هستید/باشید که کار بررسی اصالت رساله دکتری شما به نتایج جالبی نرسیده است. بر مبنای نتایج این بررسی، تاکنون، حداقل 60 درصد از محتوای پایاننامه دکتری شما، کپی کلمه به کلمه بدون ارجاع از منابع دیگر بوده است. برمبنای این نتایج که مستقیماً یا با مشاورهی تیمی حداقل 20 نفره از دانشجویان نخبه داخل و خارج و فارغ التحصیلان و مدرسین دورههای عالی علوم انسانی در دانشگاههای مختلف به دست آمده، عدم اصالت این پایاننامه به شرح زیر و براساس اسنادی که بررسی آن توسط هر ناظر منصفی قابل راستی آزمایی است و مستندات آن در پایگاه Rouhanithesis.com قرار دارد، اثبات شده است (منظور از اثبات، یعنی بررسی مستند شده صرفاً بر اساس صدها ساعت نیروی تخصصی انسانی» - علاوه بر بررسی نرمافزاری- که به راحتی قابل راستی آزمایی توسط سایر محققین علاقهمند به بررسی و تدقیق مجدد است):
از مجموع حدود 101500 کلمه در کل این پایان نامه دکتری (شامل متن کل رساله به همراه ارجاعها و توضیحهای موجود در پینوشتهای فصول مختلف و بدون لحاظ فهرست مطالب و فهرست منابع)، محتوای زیر فاقد اصالت بوده و از منابع دیگر کپی [بدون ارجاع] شده اند:
1- از علیاکبر کلانتری (ایرانی): تقریباً 16700 واژه (15200 واژه در متن فصل 4 + 1300 واژه ارجاعات + 200 واژه در نتیجه نهایی) (دانلود مستندات: لینک)
2- از احمد حسن (پاکستانی): تقریباً 11000 واژه (10300 واژه در فصول 1، 2، 3 و نتیجه نهایی + 725 واژه ارجاعات) (دانلود مستندات: لینک)
3- از هاشم کمالی (افغانستانی): تقریباً 9400 واژه (8750 واژه در فصول مختلف + 650 واژه ارجاعات) (دانلود مستندات: لینک)
4- از سید عباس صالحی (ایرانی): تقریباً 5400 واژه (5000 واژه از متن فصل 5 + 430 واژه ارجاعات) (دانلود مستندات: لینک)
5- از جمعه مقدادی (تانزانیایی): تقریباً 3000 واژه ( 2800 از متن فصل 5 + 100 واژه ارجاعات + 125 واژه در مقدمه، فصل 3 و نتیجه نهایی) (دانلود مستندات: لینک)
6- از وائل حلّاق (فلسطینی): تقریباً 2250 واژه (2100 واژه از متن فصل 1 + 150 واژه ارجاعات) (دانلود مستندات: لینک)
7- از شبلی ملّاط (لبنانی): تقریباً 2075 واژه (2000 واژه از متن فصل 6 + 75 واژه ارجاعات) (دانلود مستندات: لینک)
8- از شهید مرتضی مطهری (ایرانی): تقریباً 1600 واژه (1400 واژه در فصل 2 + 125 واژه در فصل 4 + 110 واژه در نتیجه نهایی) (دانلود مستندات: لینک)
متون کپی شده از این 8 نفر بیش از 50 درصد کل تز دکتری شما را تشکیل میدهد و تقریباً 42 درصد کل رساله از 4 نفر نخست (کلانتری، احمد حسن، کمالی و صالحی) کپی شده است. همچنین، با احتساب سایر مراجع خرد متعدد، درصد عدم اصالت به حدود سه پنجم (شصت درصد) رسیده است. حجم عدم اصالت در برخی فصول تا 90 درصد نیز میرسد.
مستندات مذکور را میتوانید به معتمدان خود (ونه صرفا نزدیکانی ی یا اداری که به دنبال رضایت جنابعالی یا نفع کوتاه مدت جناحی – ولو با قربانی کردن شما - میگردند و برخی نامهپراکنیهای ماه های گذشته آنها در قربانی کردن حقیقیت در این مورد، مانند تشبیه رساله شما به رساله مراجع یا مرتبط کردن انتحال علمی به چیدن شهد گلهای مختلف و تحسین آن و امثالهم به واقع به ضرر شما تمام شده است) بسپارید و از آنها مصرانه بخواهید که بدون جانبداری و بیرحمانه، میزان صحت و سقم آن ها را بررسی کنند.
نگارنده "خوشبینانه" معتقد است و دوست دارد بر این خوش بینی بماند که جنابعالی احتمالاً در هنگام کپی کردن منابع مذکور و در واقع می این متون، با یکی از احتمالات زیر رو به رو بوده اید (چرا که اگر واقعاً از عاقبت کار خبر دار میشدید، بنابر منطق عاقبت اندیش عقلایی و انسانی به چنین کاری دست نمیزدید):
- از قواعد ارجاع و استفاده متون علمی باخبر نبوده اید (که البته عذر جالبی برای یک دانشجوی دکتری به شمار نمیرود و چه بسا عذری بدتر از گناه باشد).
- اساتید راهنما یا مشاور شما در راهنمایی شما در مورد چگونگی ارجاع در متون علمی کوتاهی کرده اند.
- افراد معتمدی که در نگارش پایاننامه از م یا کمک آنها استفاده کردهاید، در اعتماد شما خیانت کرده و به شما م یا مساعدت نامناسب دادهاند و شما را در مهلکهای که تصور فاش شدن آن نمیرفت، رها کردهاند.
هر کدام از موارد فوق که قریب به صحت باشد، در اصل ماجرا – برای دانشجویان و برای نسلهای بعدی که این مستندات را بارها مطالعه خواهند کرد - تفاوتی [ایجاد] نمیکند: عدم اصالت بخش بزرگی از رساله شما که البته دانشجویان و چهرههای دانشگاهی در جلساتشان – غیر از محضر شما – با اسامی استاندارد بینالمللی دیگری از آن یاد میکنند.
اما چه باید کرد؟
یک راه این است که همانند آنچه تاکنون گذشته است، کار به قول معروف به بیمحلی و عدم واکنش یا واکنش ناکافی و به قول معروف به زیرسیبیلی رد کردن بگذرد تا آبهای فعلی افکار عمومی (حداقل بخشی از آن) از آسیاب بیفتد. حتی ممکن است عدهای از نزدیکانتان دست پیش گرفتن و شکایت کردن را نیز، از بابت تاثیر روانی ماجرا، پیشنهاد کنند.
نگارنده معتقد است، چنین راهکارهایی صرفاً به بدتر شدن وضعیت و گرفتار شدن شما در گردابی معنوی و اعتباری که روز به روز بر دامنه آن افزوده خواهد شد، و حتی پس از ریاست جمهوری نیز شما را در هر محفل و مجمعی رها نخواهد کرد، منجر خواهد شد (حتی اگر دانشگاه صادر کننده مدرک به هر دلیلی نخواهد مدرک شما را لغو کند و البته احتمال لغو آن نیز با توجه به تجربه های بینالملی زیاد است که هزینه آن در این حالت بسیار سهمگینتر خواهد بود).
همچنین تجربه موارد مشابه در کشورهای مختلف دنیا نشان میدهد که چنین مسائلی با تکنیک»های رسانهای یا جنگ روانی – که ممکن است برخی شما را به سمت آن وسوسه کنند - حل شدنی نیست و جز با صداقت ورزی و ورود واقع بینانه و منصفانه به موضوع حل نخواهد شد.
یک راه دیگر و البته راهی بسیار سخت، اما رستگار کننده نیز پیش پای شماست که احتمالاً کسی از مشاورین یا نزدیکان توجیه کننده یا به دنبال رضایت مقطعی ی یا جناحی به شما پیشنهاد نخواهند کرد اما "میتوانید در خلوت خود به آن فکر کنید":
نامهای به دانشگاه (ونه صرفاً عموم) منتشر کنید و با اعلام آنکه در هنگام نگارش رساله از آداب نگارش چنین پایاننامههایی به دلیل مشغله خود یا عدم راهنمایی کافی مشاورین و راهنمایان مطلع نبوده اید، و ناخواسته – به واقع – خروجی کار چنین درآمده است، خواستار پس گرفتن رساله و مدرک دکتری خود شوید. مطمئن باشید، چنین راهکاری نه تنها شما را رستگار خواهد کرد، بلکه پاسخی به عطش حق جویی دانشگاهیان – ولو با انگیزههای ی مخالف شما – خواهد بود و مطمئنا خدا نیز از این کار شما راضی خواهد بود و آبرویی مضاعف و توانی فزاینده به شما خواهد بخشید.
و البته نتایج چنین اقدامی در آینده نیز برای شما باقی خواهد ماند و آیندگان، چه در داخل و چه در خارج، با رسیدن به صفحات تاریخ ، نفس راحتی خواهند کشید و از اینکه چنین رییس جمهور شجاعی داشته اند، به خود خواهند بالید. رستگاری در راستی است.
با تشکر
رونوشت: مشاورین دلسوزی که با آقای رودربایستی ندارند
پینوشت از تیم بررسی رساله: ما نیز به خاطر شخص رئیس جمهور و کلیت دولت جمهوری اسلامی ایران، از این پیشنهاد حمایت میکنیم تا ایشان با ذهنی آزاد شده از فشار روانی این مساله به مشکلات و کارهای کشور برسند.
چند خط از یک کتاب:
مسالهی قدس و مسالهی فلسطین را جدی بگیرید. بیتالمقدس، این شهر با عظمتی که حرم امن پیامبران خدا بوده است، قبلهی نخستین مسلمانان بوده است، این در زیر سلطهی اشغالگران صهیونی و در اختیار غاصبان ضد بشر است، باید آزاد بشود بیتالمقدس. سرزمین فلسطین باید آزاد بشود، باید به دست مردم خودش برگردد، نگویند شما چطور میتوانید از روی نقشهی جغرافیا یک کشور را بردارید، نگویند چگونه میتوان یک دولتی را که سی سال است مورد حمایت ابرقدرتهاست از بین برد؛ ارادهی انسانها و عزم ناشی از ایمان، همهی مشکلها را آسان میکند، همهی معجزهها را امکان پذیر میکند. (صفحه ۴۶)
کتاب "فلسطین" (از منظر حضرت آیتاللهالعظمی ای(مدّظلّهالعالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی) تلاشی است از گردآورنده به منظور تسهیل استفادهی علاقه مندان از گسترهی اطلاعات معظمله و اشراف ایشان بر مبانی فقهی، تاریخی و ی مسالهی فلسطین که در سال ۱۳۹۰ توسط انتشارات انقلاب اسلامی منتشر گردیده است.
آرمان امام خمینی قدسسره جان تازهای به پیکر انتفاضه دمید و ابتکار تعیین جمعهی آخر ماه مبارک رمضان به عنوان ((روز جهانی قدس)) عامل ماندگاری مساله فلسطین گردید.
جهت تهیهی کتاب به آدرس زیر مراجعه کنید:
در بحث امنیت و اقتدار ایران در این روزگار پرطلاطم و ناامنی که همه جای دنیا رو فرا گرفته است ، براستی مدیون چه کسانی هستیم !؟ در تیتر خبرهای شب گذشته اغلب نام پدر موشکی ایران سردار پاسدار شهید حسن تهرانی مقدم به همراه تصاویرش دیده میشد که جای بسی خوشحالی دارد که مردم ایران همیشه قدردان شهیدان وطن بودند و هستند ، اما موضوعی که میخوام بهش توجه کنید برداشت این حقیر از مشاهداتم پیرامون قدرت و توان موشکی ایران هستش که به همراه یک کلیپ کوتاه پنج دقیقه ای و نظر شخص شهید حسن تهرانی مقدم رو به اطلاع دوستان گرامی میرسانم.
مظلومیت و گمنامی بعضی از سرداران رشید اسلام ممکن است خواست خود این بزرگواران بوده باشد به هرحال بنده تکلیف و وظیفهء خودم دانستم که به این موضوع اشاره کنم ، به قول حاج قاسم سلیمانی انتظار میرفت که در هنگام شهادت این عزیز ، تیتر رومه های ایران این چنین باشد (فاتح خرمشهر شهید شد) اما صد افسوس که مظلوم و بی سروصدا از میان ما رفت.
نویسنده: Swo
نگاهی به وظایف نیروهای انقلابی درجنگِ نرم» براساس اندیشه آیتالله ای
✍️سعید کیانپور، دانشجوی دکتری ازدواج و خانواده درمانی در دانشگاه ویرجینیا تک
چندی است موضوع سند 2030 بر سر زبان هاست و منتقدان و طرفداران این سند هر کدام به جنبههایی از آن اشاره و رد یا تاییدش میکنند. اما آنچه من را واداشت تا مطلبی در این رابطه بنویسم لفظ یا بند Gender equality است که در این سند به کار برده شده و منتقدین نیز به آن بیش از همه پرداخته اند. بخشی از آنچه در اینجا خواهید خواند در حال حاضر در برخی دانشگاههای آمریکا در مقاطع under grad و graduate تدریس میشود.
به طور اساسی موضوعات مربوط به Sexuality یا والیته به شدت تحت تاثیر علوم اجتماعی (جامعهشناسی، روانشناسی و .) است تا بیولوژی. بنابراین تعریف، تفسیر، و فهم بسیاری از مفاهیم در این حوزه نیازمند داشتن یک پیش زمینهی قوی در علوم اجتماعی است. به طور کلی صاحب نظران دوران معاصر در این زمینه بسیار تحت تاثیر رویکردها و مکاتب پست مدرن از جمله فمینیسم هستند که در آن برابری و تساوی میان جنسیتها الفبای گفتگو و بحث است.
چندی پیش درسی تحت عنوان روابط خانوادگی در دانشگاه تدریس میکردم و در یکی از فصول کتاب موضوعی را مورد بحث گذاشتم با نام Sex and Gender. تعریفی که برای Sex در کتاب به کار برده شده بود مربوط میشد به عضو تناسلی و آنچه که به طور فیزیکی تعیین کننده مرد و زن بودن است.
اما تعریفی که از Gender میشود کمی پیچیدهتر است. Gender یک مفهوم اجتماعی است که تحت عناوینی همچون Gender identity, Gender expression, Gender roles تعریف می شود. Gender identity ادراک شما از خودتان به عنوان زن یا مرد است. Gender expression مربوط به این می شود که شما چطور جنسیت خود را ابراز می کنید، و Gender roles اشاره دارد به ویژگیها، نگرشها، احساسات و رفتارهایی که اجتماع از زن یا مرد انتظار دارد.
پس Gender طبق این تعریف یک متغیر اجتماعی است به این معنا که اصالت به فرد و به احساسات، نگرشها و رفتارهای او در محیط اجتماع و در ارتباط او با دیگران داده میشود. پس این مفهمومی پیچیدهتر از تفکیک آدم به زن و مرد است. وقتی صحبت از متغیر اجتماعی به میان میاید، بحث در رابطه با قطعیت بیمعنا است.
پس Gender میتواند معانی مختلفی بسته به اجتماع و فرهنگ به خود بگیرد. ممکن است یک نفر ادراکی از جنسیت خود داشته باشد که مخالف با جنس یا Sex اوست و نحوهی ابراز آن نیز در تضاد با انتظارات اجتماعی باشد. این تضاد خود را در قالب Sexual Orientation یا جهتگیری جنسی نشان میدهد و افراد عناوینی همچون gay, lesbian, biual, transgender, queer . را با خود به یدک میکشند. Gender equality در سند 2030 یعنی ایجاد حق برای این تضاد، آموزش و ترویج آن و نیز عادیسازی این تضاد (از جمله همجنسبازی/همجنسگرایی) در نظام آموزشی کشور.
با این تعاریف، Gender equality در سند 2030 تعریف خاص و مشخصی دارد و سادهانگاری است که اجرای آن را در کشور محدود به مواردی کنیم که در موازین ما باشد و یا بگوییم هر موردی را که با دیدگاهها و موازین شرعی و عرف و آداب و رسوم ما مغایرت داشته باشد تعهدی به اجرای آن نداریم! اگر چنین باشد باید کل این بند کنار گذاشته شود که بعید است اجرای تکه پارهی این سند خوشایند یونسکو باشد.
مشاهدات چند دانشجوی ایرانی از جامعه امریکا
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
برگرفته شده از کانال تلگرام خیابان انقلاب
جلیل سامان را نمیشناختم، تا سال 89 که ارمغان تاریکی پخش شد.
سریالی عاشقانه با موضوع منافقین!
ارمغان تاریکیِ او، روشنایی را برای ما به ارمغان آورد.
برای ما دهه شصتیها که هیچ نمی دانستیم از آنچه در دهه شصت گذشته است.
ما فقط نامی از منافقین یا همان گروهک مجاهدین خلق شنیده بودیم و بس.
جلیل سامان ، پلیدی این گروهک منفور را نشانمان داد.
ارمغان تاریکی به شدت مورد استقبال مردم قرار گرفت.
چند سال گذشت و دومین پرده از چهره منافقین برداشته شد.
این بار هم توسط جلیل سامان، با شاهکار پروانه
دوباره عاشقی و دوباره منافقین!
اما این بار از دریچه ای دیگر و جذاب تر!
اصلا نگاه عمیق و جدید سامان به مفهوم عشق ، تلنگری به نسل جوان زد.
نسلی که داشت عاشقی را فراموش میکرد از بس که فقط هوس دیده بود.
پروانه تبلور عشق مقدس و پاکی بود که این روزها کیمیاست.
و حالا بعد از 4 سال سه گانه سامان به پرده آخر رسیده.
سریال نفس که قرار است نَفَس منافقینی را بِبُرد که سالها نفس ایرانیان را بریدند.
مشتاقانه چشم به راهش بودیم ولی با پخش دو قسمت از آن گروهی شروع به جنجال سازی کردند.
آنهم به بهانه نمایش چند زن بی حجاب در پس زمینه چند صحنه!
فریاد و واویلا سر داده اند که این تبلیغ و ترویج بی حجابی است و مردم را دعوت به اعتراض کرده اند!!
اتفاقا یکی از نقاط قوت کارهای جلیل سامان، فضا سازی دقیق و طراحی صحنه و لباس است که اجرای آن به سختی صورت میگیرد ولی به شدت در باورپذیری مخاطب تاثیرگذار است.
در همین راستا از چند زن غیر مسلمان تصویربرداری کرده اند و با جلوه های کامپیوتری در سریال گنجانده اند.
آقایون اصل قضیه را که شیوه کار سازمان مجاهدین خلق است،رها کرده اند و به فرعی ترین وجه سریال یعنی چند تصویر مات در پس زمینه چند صحنه چسبیده اند!!
متنی را نوشته اند و در شبکه های مجازی تکلیف مدارانه! دست به دست میکنند!
اما آنچه در متن مذکور بشدت مرا متاثر کرد جمله ای بود که در وصف جلیل سامان گفته اند:
"قطعا سازندگان آن قصد عادی سازی پخش این تصاویر وپس از آن ترویج بی حجابی در جامعه را دارند"
واقعا جای تاسف دارد!!
شما جلیل سامان را می شناسید که اینقدر راحت برچسب به او می زنید؟؟
سابقه او را سوای این سه سریال نگاه کنید!
همه کارهایش ارزشمند و از سرِ دغدغه!
کسی که سه شاهکار جذاب در نقد منافقین ساخته ، قصد ترویج بی حجابی دارد؟؟
اولین و شاخص ترین کارها در معرفی چهره سیاه منافقین توسط این مرد شریف ساخته شده.
نکند یادتان رفته که همین چند هفته پیش بعضی از مردم برای منافقین اشک میرختند و اقای رئیسی را متهم به قتل عام ناجوانمردانه ی آنها میکردند!!
در چنین زمانه ای چقدر نیاز هست که ماهیت منافقین به مردم شناسانده شود!
بجای تشکر و تشویقتان هست؟؟؟
شمایی که وا اسلاما سر داده اید، خودتان تا بحال برای اسلام چه کرده اید؟؟
فقط بلدید بنشینید و ایراد بگیرید و تا کسی ذره ای از چهارچوب های خودساخته ی شما کرد، غیرتی شوید و محکوم کنید!!
فقط کاش اینقدر از اسلام و رهبر و شهدا خرج نمی کردید!!
که هیچ کدام اینقدر نگاهشان چون شما بسته و بی ملاحظه نیست!
دلم نمیخواهد بنویسم ولی همین قضاوت های نابخردانه امثال شماهاست که باعث میشود عده ای مغرض به کل جریان انقلابی، برچسب تندرو بودن بزنند.
کاش کمی فکر میکردیم و بعد
خواهش میکنم دوستان این مطلب را در گروه ها پخش کنند تا جلو انتشار آن قضاوت عجولانه گرفته شود.
این سند ۲۰۳۰ سازمان ملل و یونسکو و این حرفها، اینها چیزهایی نیست که جمهوری اسلامی بتواند شانهاش را زیر بار اینها بدهد و تسلیم اینها بشود. به چه مناسبت یک مجموعهی بهاصطلاح بینالمللیای -که قطعاً تحت نفوذ قدرتهای بزرگ دنیا است- این حق را داشته باشد که برای کشورهای مختلف، برای ملّتهای گوناگون، با تمدّنهای مختلف، با سوابق تاریخی و فرهنگی گوناگون، تکلیف معیّن کند که شما باید اینجوری عمل کنید؟ اصل کار، غلط است.(۱۳۹۶/۰۲/۱۷)
همان انگیزههایی که به کشورهای اسلامی فشار میآورند تا موضوعات جهاد و شهادت را از کتابهای درسی حذف کنند در داخل نیز استمرار پیدا میکنند و خود را بهصورت خردهتهای فرهنگی نشان میدهند.(۱۳۹۶/۰۳/۰۳)
هفده اردیبهشت سال گذشته، رهبر انقلاب در دیدار با معلمان با اشاره به اینکه ما برای تربیت نسل آینده با حریفی به نام نظام سلطهی بینالمللی» مواجه هستیم فرمودند: ممکن است برخی تعجب کنند که چه ارتباطی میان آموزشوپرورش و نظام سلطهی بینالمللی» وجود دارد، درحالیکه واقعیت این است که نظام سلطه برای نسل جوانِ ملتها بهویژه ملتِ ایران برنامه دارد.» ایشان به این موضوع هم تأکید کردند: نظام سلطه میخواهد نسل آیندهی کشورها، نسلی باشند که فکر، فرهنگ، نگاه و سلیقهی مورد نظر او را در مسائل جهانی داشته باشند و در نهایت نخبگان، تمداران و افراد تأثیرگذار همانگونه فکر و عمل کنند که او تمایل دارد.» بههمین دلیل، رهبر انقلاب موضوع آموزش و پرورش را طبق تصریح قانون اساسی، موضوعی حاکمیتی» بیان فرمودند.
پروژهای جهانی
سند موسوم به ۲۰۳۰ سازمان یونسکو را میتوان یکی از موارد طراحی نظام سلطهی بینالمللی دانست. البته این سند تنها یکی از ۱۷ هدف پروژهی میلینیوم جهانی است. میلینیوم یا اعلامیهی هزارهی سازمان ملل متحد با هدف توسعهی پایدار، از مهمترین طرحهایی است که توسط سازمان ملل به منظور جهانیسازی ملتها و یکسانسازی فرهنگها سالها در دستور کار نهادهای مرتبط با این سازمان قرار گرفته بود و سرانجام شکست خورد. پس از شکست این پروژه، در سال ۲۰۱۵ برنامهی جدیدی از سوی سازمان ملل مطرح شد و در مجمع عمومی سازمان ملل با حضور روسای جمهور کشورهای عضو از جمله جمهوری اسلامی ایران به تصویب رسید. نکتهی حائز اهمیت این است که این برنامه به صورت without voting، یعنی بدون رای و نظر مخالف به تصویب رسیده است، در حالیکه اگر مخالفتی از سوی هیئت ایرانی حاضر صورت گرفته بود، این برنامه با اجماع عمومی» تصویب نمیشد. امری که انتظار میرفت با توجه به مغایرتها و تضادهای واضح و مشخص این برنامه با فرهنگ و اسناد بالادستی کشورمان، با مخالفت هیئت جمهوری اسلامی به عنوان داعیهدار حکومت اسلامی قرار بگیرد.
پس از اجلاس عمومی سازمان ملل، اجلاس با حضور وزرای ۱۳۰ کشور از جمله ایران در اینچئون کرهی جنوبی برگزار میشود. سندی که از سال ۲۰۱۴ به عنوان برنامهی آموزشی در مسقط طراحی شده بود، در این اجلاس به تصویب و امضا میرسد. هرچند که تا به امروز هیچ خبر رسمیای مبنی بر امضای وزیر وقت آموزش و پرورش بر این سند منتشر نشده است. این تعهد در حالی صورت میگیرد که دو نهاد نظارتی مهم در این موضوع یعنی شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس شورای اسلامی و نهادهای فراقوهای نظیر مجمع تشخیص مصلحت و شورای عالی امنیت ملی از پذیرفتن این سند بیاطلاع بودهاند. تصویب و اجرای پنهانی
در جلسهی مورخ ۱۳۹۵/۰۶/۲۵ هیئت دولت، اجرای سند ۲۰۳۰ با تشکیل کارگروهی، اامی میشود. این کارگروه موظف میشود که برنامههای اجرایی این سند را به سایر دستگاههای مربوطه ابلاغ کند و بر اجرای آن نظارت داشته باشد. نخستین واکنش رسمی به این مصوبهی هیئت دولت، چهار ماه پس از اجرایی شدن آن صورت میگیرد، زمانی که ستاد نقشهی جامع علمی کشور در جلسهی هشتاد و هشتم خود، با گلایه از عدم اطلاع رسانی دولت به شورای عالی انقلاب فرهنگی، نگرانی خود را از تصویب و اجرای این سند اعلام میکند. با ادامه یافتن اجرای این سند و عدم پاسخگویی مسئولان مربوطه، این نگرانی به صحن عمومی شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسهی ۱۳۹۵/۱۱/۱۹ سرایت کرد و در حضور رئیس جمهور و وزرای مربوطه، نگرانی از تصویب و اجرای سند ۲۰۳۰ با صحبت چند تن از اعضای شورا به ریاست جمهوری منتقل شد. در حالیکه انتظار عمومی اعضای شورا بر این بود که با انتقال این دغدغه، روند رایگیری و در دستورکار قرار گرفتن توقف و اصلاح سند ۲۰۳۰ آغاز میشود اما رئیسجمهور این مسئله را به جلسهی بعدی موکول میکند. جلسهای که تا به امروز تشکیل نشده است.
پس از این اتفاق، موضوع سند ۲۰۳۰، با حضور مدیر کل کمیسیون ملی یونسکو در دستور کار ستاد نقشهی جامع علمی کشور قرار میگیرد. محورهای این جلسه بدین شرح است:
- عدم مشارکت و اطلاع رسانی به شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد انتقاد است.
- اسناد آموزشی بالادستی نظام، اسنادی مترقی هستند که کشور را بینیاز از اسناد ابلاغی از سایر جوامع بیگانه میکند.
- روند ابلاغ و ترجمهی این سند متوقف شود، تا از تداخل و تعارض در نظام آموزشی کشور جلوگیری شود.
- در بسیاری از جملات بیانیهی اینچئون عباراتی وجود دارد که نشانگر اامآور بودن بندهایی از این بیانیه میشود.
- سکولار بودن و ترویج بیدینی، آموزش معلمان به شیوهی غربی، اختلاط جنسی، حذف آیات جهاد و ممنوعیت ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و. از جمله موارد اختلافی و متضادی است که این سند با فرهنگ اسلامی ایرانی دارد.
- پذیرش نقش راهبری، نظارت و گزارشدهی به یونسکو محکوم میشود.
در حقیقت با پذیرش این سند علاوهبر تغییراتی که در نظام آموزشی کشور پدید میآید، این تعهد بوجود میآید که مهمترین آمارها و اطلاعات که مربوط به نسل جوان و نوجوان کشور است به صورت گزارشهای مداوم به نهادهای بیگانه اعلام شود. در پایان این جلسه که با حضور مدیر کل کمیسیون ملی یونسکو برگزار شد، مقرر شد تا اجرای این سند سریعا متوقف شود.
علی رغم این مصوبه بازهم دولت اجرای این سند را متوقف نمیکند و ماههای آینده هم اجرای آن ادامه مییابد تا زمانی که رهبر انقلاب در دیدار با معلمان به اجبار، شخصا به روند اجرای سند ورود میکنند و میفرمایند: این سند ۲۰۳۰ سازمان ملل و یونسکو و این حرفها، اینها چیزهایی نیست که جمهوری اسلامی بتواند شانهاش را زیر بار اینها بدهد و تسلیم اینها بشود. به چه مناسبت یک مجموعهی بهاصطلاح بینالمللیای -که قطعاً تحت نفوذ قدرتهای بزرگ دنیا است- این حق را داشته باشد که برای کشورهای مختلف، برای ملّتهای گوناگون، با تمدّنهای مختلف، با سوابق تاریخی و فرهنگی گوناگون، تکلیف معیّن کند که شما باید اینجوری عمل کنید؟ اصل کار، غلط است. اگرچنانچه با اصل کار شما نمیتوانید مخالفت بکنید، حدّاقلّش این است که بِایستید بگویید جمهوری اسلامی خودش ممشیٰ دارد، خطّوربط دارد، ما سندهای بالادستی داریم، ما میدانیم باید در زمینههای آموزش، پرورش، اخلاق، سبک زندگی چهکار کنیم؛ احتیاج به این سند وجود ندارد. اینکه ما برویم سند را امضا کنیم و بعد هم بیاییم شروع کنیم بیسروصدا اجرائی کردن، نخیر، این اصلاً مطلقاً مجاز نیست.» با این بیانات بود که بلافاصله و به اجبار روند اجرای سند ۲۰۳۰ متوقف شد. از سوی دیگر سند ۲۰۳۰ تعت فراوانی با اسناد بالادستی نظام شامل، سند چشم انداز بیست ساله، نقشهی جامع علمی کشور، سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش و حتی اصول ۷۷و ۱۵۳ قانون اساسی دارد. اختلاف در چیست؟
اما در روزهای اخیر، رسانههای معاند با انقلاب مبنای مخالفت با سند ۲۰۳۰ را برابری و یکسانسازی آموزشی و جلوگیری از رشد کیفی آموزش در سطح کشور بیان کردهاند، در حالیکه ماجرا این نیست، کمااینکه در سند تهای کلی ایجاد تحول در آموزش و پرورش که رهبر انقلاب در سال ۱۳۹۲ ابلاغ کردند نیز ارتقاء جایگاه آموزش و پرورش به مثابه مهمترین نهاد تربیت نیروی انسانی و مولّد سرمایهی اجتماعی در دستور کار قرار گرفته است. به این دلیل که این برنامه بدون در نظر گرفتن مسائل و اقتضائات بومی، فرهنگی و همچنین آرمانهای ایران اسلامی طراحی شده است. به همین دلیل اجرا و تعهد به این سند، موجبات تغییر و تعارض فرهنگی و هویتی را در نسلهای آینده سبب میسازد. آموزش بهانه است
سند ۲۰۳۰ را میتوان مدخل ورودی برنامهی جامع سازمان ملل برای تسلط بر کشورها به بهانهی موهوم توسعهی پایدار دانست. این برنامه که در ادامهی پروژهی میلینیوم جهانی است، در چهارمین و مهمترین هدف از اهداف ۱۷ گانهی این پروژه، قرار گرفته است. در حقیقت آغاز و نقطهی شروع این پروژه با تغییر نظام آموزشی کشورها صورت میگیرد، حال آنکه برای رسیدن به جامعهی جهانی یکپارچه و مقبول قدرتهای جهانی، تنها لازم است تا نسل آینده با هویت ملی و مذهبی خود بیگانه شود. در این میان نباید غافل شد که نهادها و سازمانهای جهانی همواره در راستای همافزایی اطلاعاتی و بازوهای اجرایی ایالات متحده امریکا و همپیمانش در سطح بینالملل فعالیت میکنند. در حقیقت این برنامهی جهانی اهدافی مهمتر از صرف تغییر نظام آموزشی را در کشور را دنبال میکند و آن تغییر همهجانبه در اقتصاد، ت، قوانین مدنی و سبک زندگی است، بهگونهای که در نظام مرکز- پیرامونی جامعهی جهانی، ایران به کشوری پیرامونی و تابع جامعهی جهانی تبدیل شود. کشوری که با قبول سرکردگی و هژمون یک دولت و فرهنگ خاص، خود را عرضهکنندهی مواد خام و تأمینکنندهی نیروی انسانی برای مناسبات جهانی بداند و حق تصمیمگیری در عرصهی داخلی و بینالمللی را از خود سلب نماید. بیخود نیست که در این سند، از عبارت شهروند جهانی» برای تعریف مردمان یک سرزمین استفاده شده است. موضوعی که به مرور، روح استقلال یک ملت را نیز نشانه گرفته و به خطر خواهد انداخت.
منبع: khamenei.ir
جنگی که ندیدیم و جنگی که میبینیم ولی باور نمیکنیم
31 شهریور 1359 با حمله هوایی جنگندههای رژیم بعث به پایگاههای هوایی ایران ابتدا کسی فکر آن را نمیکرد که این صدای غرش سوخوهای عراقی زنگ خطر آغاز جنگی تمام عیار علیه ایران باشد. اما این حملات با پاسخ دندانشکنی از سوی ایران مواجه شد و با فاصله کمی تمام مناطق مرزی به حالت نظامی درآمد همهی مردم جنگ را با تمام وجود احساس کردند و یکدست در برابر آن ایستادگی کردند. اما جنگ تمام نشد این بار در غالب جنگ اقتصادی و نرم و در دوران سازندگی قانون هلمز برتون داماتو علیه اقتصاد در ایران تصویب شد و طبق آن هرگونه سرمایهگذاری بیش از 40 میلیون دلار در سال برای توسعه بخش نفت و گاز در ایران و لیبی توسط هر شرکتی در دنیا ممنوع شد.
این تنشهای اقتصادی بین اقتصاد ما و اقتصاد لیبرال غرب در 1370 در غالب تحریمها و قطعنامههای مختلف همواره ادامه داشت. مردم در جنگ سخت و در تهدید تروریسم حس جنگ را دارند؛ اما در جنگ اقتصادی و خصوصاً جنگ ارزی در جامعه حس جنگ وجود ندارد و این بدترین فاجعه است که تهدید عادیسازی شود. از مهر 90 قیمت دلار افزایش داشت و تا پاییز 91 به بالاتر از 3500 تومان رسید و این سرآغاز یک جنگ تمام عیار ارزی بود که با بحران ارز شروع شد اما این بار کاملاً در سکوت و هیچ کجا حتی در دانشکدههای اقتصاد ما که هنوز 6 واحد نظریات آدام اسمیت که مبنای اقتصاد لیبرال است تدریس میشد حرفی از احتمال حمله ارزی و اینکه ما درگیر جنگ نابرابر شدهایم نبود.
در جنگ ارزی که جزو جنگهای نیمه سخت است به جای اعزام ادوات جنگی ارزش پول یک کشور را نابود میکنند. این نوع جنگ چنان مخرب است که در جنگ ارزی چین-آمریکا طبق گزارش نخستوزیر چین فقط در 45 روز ارزش پول چین (دارنده سومین ذخایر طلای جهان) 50 درصد سقوط و اقتصاد چین دچار نوسانات شدید شد. چند ماه بعد نخستوزیر چین در مصاحبهای رسماً اعلام کرد که ازاینپس به دنبال تعدیل ت خارجی و رفتن به سوی ت تجارت داخلی و مصرفگرایی از تولیدات خودمان هستیم. درواقع چین با این تصمیم اقتصاد مقاومتی را اجرا کرد.
در سال 92 درحالیکه وزارت خارجه ما در حال مذاکرات بودند سندی تصویری از بنیاد کارنگی آمریکا با سخنرانی جیمز ریکاردز استراتژیست ارشد جنگهای ارزی پنتاگون درباره جنگ ارزی ایران در سال 90 در رسانهها منتشر شد که نکات بسیار قابل تأملی را برای همهی ما دانشجویان و مسئولین داشت. بهطور خلاصه بخشهایی از این سخنرانی را بررسی خواهیم کرد.
نتیجه این تحریمها، انزوای فوری ایران از سیستم دلار و کمبود شدید دلار در ایران بود. ریال ایران در عرض فقط چند روز بیش از 41 درصد از ارزش خود را در برابر دلار از دست داد. ازآنجاکه بسیاری از کالاها در ایران وارد میشود، قیمت این کالاها به ریال دو برابر شدند. .
در عرض چند روز، ایالات متحده که ایران را از سیستم بانکی جهان جدا کرده بود، ارزش برابری ارز ایران را نابود کرد، به اقتصاد ایران ابر تورم» را تزریق کرد و باعث افزایش در نرخ بهره شد این موارد تصادفی نبودند؛ بنابراین، این رویه جنگ ارزی روش خوبی برای بیثبات کردن یک حکومت است. به عنوان یک تحلیلگر کلان جهانی، اغلب از من پرسیده میشود که اگر جنگ با ایران شروع شود چه اتفاقی میافتد؟ پاسخ من این است که جنگ آغاز شده است اما در این جنگ هنوز تیری شلیک نشده. به تعبیر کارشناسان، ایالات متحده و اسرائیل درگیر جنگ نامحدود یا جنگ نامتقارن با ایران هستند. این جنگ شامل خرابکاری، ترور، عملیات ویژه، عملیات روانی، حمله به زیرساختهای حیاتی، جنگ سایبری و همچنین شامل جدیدترین شیوه جنگ یعنی جنگ مالی» است.
این تحریمها، انزوای فوری ایران از سیستم دلار و کمبود شدید دلار در ایران بود. ریال ایران در عرض فقط چند روز بیش از 41 درصد از ارزش خود را در برابر دلار از دست داد. ازآنجاکه بسیاری از کالاها در ایران وارد میشود، قیمت این کالاها به ریال دو برابر شدند. کالاهای اساسی یکشبه از دویست هزار ریال به چهارصد هزار ریال افزایش یافتند؛ و تاجرها مجبور شدند به منظور به دست آوردن دلار موردنیاز برای واردکردن کالاها به بازار سیاهروی بیاورند. بانکهای ایرانی با افزایش نرخ بهره به بیش از 11 درصد به منظور حفظ ریال در بانکها و جلوگیری از خارج شدن آن از سیستم بانکی ایران واکنش نشان دادند.
جیمز ریکاردز
همانطور که از مطالب فوق برمیآید ابزار ضربه زدن در جنگ اقتصادی متلاطم کردن اقتصاد کشور، ایجاد جنگ روانی و رواج بیاعتمادی در بین مردم است. اما پس از جنگ ارزی سال 90 با روی کار آمدن دولت محترم یازدهم کلید حل مشکلات بیثباتی در بازار ارز و اقتصاد همواره در گرو برقراری ارتباط با آمریکا برای رفع تحریمها معرفی شد. پس از اجرای برجام درحالیکه همه منتظر برداشته شدن تحریم و اقتصاد گل و بلبل بودند خبر از FATF و یوترن به میان آمد. یوترن یعنی هر نوع معاملهی نفتی ایران با ارزی غیر از دلار، باید در بازار جهانی یا در کشور مقصد، ابتدا به دلار برگردد، سپس معامله رسمیت پیدا کند. هر کس بخواهد با ایران معامله کند، چه کالا از ایران بخرد و چه کالا به ایران بفروشد، این معامله باید در یک دوربرگردان در نظام مالی آمریکا به دلار تبدیل شود؛ سپس اجازه مراوده با ایران را خواهد داشت یعنی رابطه سلطه دلار را بر اقتصاد پذیرفتیم. اگر تا دیروز ایران با قطع ارتباط مالی با جهان در جنگ ارزی مصون میماند، امروز با وصل شدن نظام مالی ایران به نظام مالی جهان آسیبپذیری ایران بسیار بالا میرود.
در این رابطه رهبر انقلاب با بیان خاطرهی خود درباره ماهاتیر محمد نخست وزیر کشور مای سعی داشتند که این آسیبپذیری را تذکر دهند. در جنگ ارزی صورت گرفته به رهبری نهادهای استعماری غرب علیه کشورهای جنوب شرق آسیا، کشور مای یک شب تا صبح ورشکسته شد و اندونزی سقوط کرد.
اگر مسئولان و مردم اقتصاد مقاومتی را به معنای واقعی محقق و کشور را از جادوی مالی و پولی دشمن خلاص کنند و ارزش و آقای دلار را در زندگی اقتصادی بشکنند کشورهای دیگر را نیز نجات دادهاند و برای آنها الگو خواهند شد.
امام ای - 1395/06/28 - دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با رهبر انقلاب[1]
خرمشهرها در پیش است؛ نه در میدان جنگ نظامی، [بلکه] در یک میدانی که از جنگ نظامی سختتر است. البتّه ویرانیهای جنگ نظامی را ندارد؛ بهعکس، آبادانی به دنبال دارد، امّا سختیاش بیشتر است.
امام ای - 1395/03/03 - بیانات در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام حسین علیهالسلام[2]
جیمز ریکاردز، رایزن تهدیدات و جنگ نامتقارن اقتصادی پنتاگون و سیآیای CIA، سال ۲۰۱۴ در کتاب مرگ پول مینویسد:
ایالاتمتحده خواسته بود ایران را از سیستم پرداختهای دلاری بیرون کند … لیکن در شرایطی که باید مراقب آرزویتان باشید که عملی شود، یک سیستم پرداخت غیرِ دلارمبنا در آسیا در حال شکلگیری است.
از این سخنان ریکاردز میتوان نگرانی غرب در شکلگیری سیستم مالی با اساس غیر از دلار را فهمید. چرا که اگر چنین سیستم غیر دلاری شکل بگیرد الگوی تمام کشورها خواهد شد و اقتصاد دلار محور غرب را برای همیشه به گوشه خواهد راند. اما ما با این سیستم بانک مرکزی که عقیده دارد میشود با دشمن از در دوستی وارد شد و دشمن میتواند تمام مشکلات ما را حل کند نمیتوانیم در جنگ ارزی مقاومت کنیم. نقدینگی در جامعه به بالای هزار میلیارد رسیده است، تولید خوابیده و بیکاری بیداد میکند و مسئولین فقط سخنرانی درمانی میکنند؛ بنابراین همانطور که دیدیم دستور شکستن آقایی دلار از سوی رهبری صادر شده همانطور که امام خمینی در سال 59 فرمودند حصر آبادان باید شکسته شود امروز نیز حصر و یوق دلار باید به همت ما از گردن اقتصاد برداشته شود تا به سوی اقتصاد مقاومتی و سالم پیش برویم.
پینوشت:
[1] http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=34389
[2] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=33172
جهت آشنایی بیشتر با پدیده جنگ ارزی میتوانید به پرونده ویژه سایت کدآمایی با این موضوع مراجعه کنید.
پسر حجتالاسلام دهه 70 در خانه و بهوسیله اسلحهای خاص» درگذشت و حرف و حدیثها و سؤالات مهمی پس از آن درباره قاتل و مقتول بروز کرد.
نامزدهای رقیب حجتالاسلام جزئیاتی در این باره میدانند اما در مناظره بهاحترام رئیسجمهور حتی کلمهای به لب جاری نکردند، با این حال با ناجوانمردی حجتالاسلام در به زبان راندن ادعای خلاف واقع و کذب، از جمله ماجرای 84 مواجه شدند. بهقدری در این مناظره پا را از حریم اخلاق فراتر گذاشت که عملیات روانی رسانههای ضدانقلاب و بدنامی همچون بیبیسی را برای منکوب کردن رقبای خود عیناً به کار گرفت، حال آنکه از عملیات روانی بودن آن باخبر بود.
افشای مباحثی درباره آنچه در ماجرای مرگ فرزند حجتالاسلام مطرح است، میتوانست تبعات مهمی برای به ارمغان بیاورد، اما این رقبا محجوبانه و مؤدبانه از طرح حتی گوشهای از آن و اشارهای به آن خودداری کردند.
این مستند محصول 8 جولای 2016 و ساخته الکس گیبنی[1] است که موضوع آن در رابطه با حمله سایبری ایالاتمتحده آمریکا و اسرائیل علیه برنامه هستهای ایران و آلوده سازی سانتریفیوژهای ایران با ویروس استاکسنت است. الکس گیبنی مستندساز 62 ساله آمریکایی است که مستندهای او در جشنوارههای گوناگون بارها جایزه دریافت کرده است. از جمله آثار مستند او میتوان به مستندهای زیر اشاره کرد:
با نگاهی به مستندهای ساخته شده توسط گیبنی میتوان او را در دسته مستندسازان آنتاگونیست قرار داد.
این مستند روند شکلگیری ویروس استاکسنت را با جزئیات کامل شرح میدهد و چگونگی داخل شدن این ویروس به تجهیزات هستهای نطنز را مورد بررسی قرار میدهد. همچنین در این مستند به برنامه سایبری آمریکا با نام Nitro Zeus که برای حمله به زیرساختهای حیاتی ایران طراحی شده است اشاره میشود که حمله ویروس استاکسنت بخشی از این برنامه بوده است.
Zero-Day به چه معناست؟
Zero-day اصطلاحی است که با دو مفهوم متفاوت یکی در زمینههای مربوط به کدنویسی و هک و یکی در زمینه حملات سایبری نظامی مورد استفاده قرار میگیرد. Zero-Day در میان کدنویسان به باگها یا حفرههای موجود در یک کد یا سیستم گفته میشود که هنوز شناسایی نشدند و میتوان از طریق این حفرهها به کد یا سیستم مورد نظر وارد شد و در اصطلاح آنرا هک کرد. دلیل استفاده از این نام برای این حفرهها این است که در اصطلاح صفر روز از شناسایی آنها گذشته است. اما در کاربردهای نظامی سایبری این اصطلاح با معنایی کاملاً متفاوت استفاده میشود. Zero-Day در کاربردهای جنگ سایبری به تمهیداتی گفته میشود که با فرض این صورت میپذیرند که تمام زیرساختهای اصلی سایبری توسط حمله سایبری دشمن از بین رفته باشد بهعبارتدیگر روز صفر» در کاربرد نظامی روزی است که تمام زیرساختهای حیاتی سایبری یک کشور از دست رفته باشد و نیاز به احیای آنها از ابتدا است در این صورت نیاز به یک مدیریت بحران وجود دارد که اولویتها را برای بازسازی مشخص کند. به حملهای که باعث چنین رخدادی شود حمله Zero-Day گفته میشود.
ازاینرو نام انتخابی برای این مستند دارای یک چنین استعارهای است که به نوعی به هر دو مفهوم اشاره دارد.
آغاز مستند
شروع مستند با نمایش تصاویری از شمای شهر تهران و تصاویر مربوط به یک مستند ایرانی در رابطه با ترور دانشمندان هستهای ایران میباشد که با صحبتهای یک مأمور اطلاعاتی موساد همراه است. سپس نمایش صحنههایی از یک مستند ایرانی که به بازسازی صحنههای ترور دانشمندان هستهای ایران پرداخته است به همراه سخنرانی رئیسجمهور وقت ایران (محمود نژاد) نظر مخاطب را به خود جلب میکند. نمایش تصاویر گوناگون از خبرگزاریهای ایران، مستندات پخش شده در تلویزیون ایران و سخنرانیهای مختلف رئیسجمهور ایران تا انتهای مستند و به زبان فارسی تکرار میشود که در کنار بالا بردن جذابیت مستند شبهات زیادی هم در ذهن مخاطب فارسیزبان یا غیرفارسیزبان به وجود میآورد که نیاز به تأمل بیشتری دارد.
همانطور که در بالا ذکر شد این مستند درباره ویروس استاکسنت و نحوه شناسایی آن میباشد. نام اصلی این حمله عملیات بازیهای المپیک»[2] یا حمله به نطنز»[3] بوده است که اسم رمز برنامهای مشترک میان آمریکا و اسرائیل است علیه ایران که با تائید جورج بوش و باراک اوباما طراحی و اجرا شده است و این برنامه در نهادهای امنیتی سایبری آمریکا و اسرائیل یعنی NSA و بخش 8200 در سازمان اطلاعات سایبری اسرائیل با این نام شناخته میشود اما پس از شناسایی آن برای اینکه کدنویسان بتوانند در سراسر دنیا با یک نام واحد آنها بشناسند با استفاده از کلماتی که در کد باینری آن آمده است و اتصال آنها به هم نام Stuxnet را برای آن برگزیدند.
ویروس استاکسنت
استاکسنت ویروسی است که کد آن 20 برابر بزرگتر از یک کد مخرب معمولی میباشد. کد این ویروس بسیار متراکم بوده و هر بخش از آن وظیفه خاصی را برعهده دارد اما بااینوجود هیچ باگ امنیتی در آن وجود نداشته و این یکی از ویژگیهای این کد بوده که توجه برنامهنویسان را به خود جلب کرده. چرا که کدی با این حجم و تراکم و با این میزان پیچیدگی و درعینحال بدون باگ امنیتی نمیتواند توسط یک یا چند نفر نوشته شده باشد و حتماً از حمایتهای دولتی برخوردار بوده است. این ویروس از zero dayهای ناشناختهای استفاده میکند که عمل تکثیر و انتشار را به صورت خودکار و بدون نیاز به اجازه کاربر یا دستور اپراتور اجرا میکند. این ویروس برای حمله به سیستمهای[4]SCADA و [5]PLCهای شرکت زیمنس طراحی شده است. این سیستمها برای کاربردهای اتوماسیونسازی و کنترل و نظارت بر ابزارهای مکانیکی و الکترونیکی در صنایع مختلف مانند سیستمهای حملونقل، سیستمهای درمانی و پزشکی، سیستمهای مالی یا در کارخانهها، پالایشگاهها و سدها و بهطورکلی تمام زیرساختهای اساسی و حیاتی یک کشور مورد استفاده قرار میگیرند. در نتیجه میتوان گفت که هدف ویروس استاکسنت تمام زیرساختهای اصلی در یک کشور بوده است. ازآنجاییکه در زیرساخت مراکز هستهای ایران از PLCهای شرکت زیمنس استفاده میشد، این ویروس برای حمله به این نوع PLCها و نوع خاصی از آنها یعنیstep7 Siemens طراحی شده است.
Worm ویروس استاکسنت از چهار zero day ناشناخته برای حمله استفاده میکند که این عدد برای یک کد مخرب بسیار عدد قابلتوجهی است چرا که هر ساله از میان میلیونها کد مخربی که یافت میشود تنها حدود 12 zero day شناسایی میشود و این یکی دیگر از دلایلی است که گفته میشود این ویروس از حمایتهای یک یا چند دولت بهرهمند بوده است. استاکسنت برای آلودهسازی سیستمهایی که با سیستمعامل ویندوز کار میکنند و سپس انتقال از طریق شبکه و در نهایت یافتن سری خاصی از PLCهای زیمنس و آلودهسازی آنها طراحی شده است و این طراحی به نحوی بوده است که تمام این مراحل به صورت خودکار و بدون نیاز به دستور اپراتور انجام میشود که از ویژگیهای یکتای این ویروس به حساب میآید. استاکسنت دارای سه ماژول اصلی میباشد:
وظیفه ماژول worm آلودهسازی سیستم و ایجاد تمام زمینههای موردنیاز برای انتقال ویروس به دستگاه میباشد. ماژول link file وظیفه اجرای Wormهای پخش شده در هر قسمت را دارد و rootkit مسئول پنهانسازی این پروسهها و مخفی ماندن کد در سیستم میباشد. برای دستیابی به دسترسی سطح پایین در ویندوز و همچنین مخفی ماندن در سیستم و با توجه به اینکه این کد دارای توان اجرایی در هر دو بخش User و Kernel در ویندوز است، استاکسنت باید بتواند خود را در قالب یک برنامه غیر مخرب و دارای گواهینامه دیجیتالی معتبر به ویندوز بشناسد در واقع باید بتواند از ماکروسافت برای فعالیتهای خود در ویندوز گواهینامه دریافت کند ازاینرو در قسمتی از کد آن گواهینامههای دیجیتالی معتبر مربوط به دو شرکت مشهور Realtek و JMicron به چشم میخورد. در این مستند اشاره میشود که این گواهینامههای دیجیتال از طریق مأموران امنیتی از این شرکتها سرقت شده است اما با توجه به این موضوع که نوشتن این کد به دست سازمانی مانند NSA صورت گرفته است هیچ نیازی به یدن این گواهینامهها وجود ندارد چرا که کلید خصوصی مورد نیاز برای تائید این گواهینامهها همه با تائید NSA تولید و به شرکتهای مختلف داده میشود پس تمام این کلیدهای خصوصی در نزد NSA میباشد و نیازی به سرقت آنها وجود ندارد بااینحال کدنویسانی که در داخل مستند از آنها گزارش گرفته شده است با تعجب بیان میکنند که سرقت این گواهینامهها بسیار کار دشواری است چرا که این گواهینامهها به دلیل اهمیت بسیار بالایی که دارند تحت حفاظتهای بسیار شدیدی قرار دارند و دسترسی به آنها بههیچعنوان ساده نیست و حتی میتوان گفت غیرممکن است.
طریقه نفوذ
استاکسنت برای ورود به یک سیستم از درگاه USB استفاده میکند. ازآنجاییکه سیستمهای واقع در راکتورهای هستهای ایران هیچگونه اتصالی به اینترنت نداشتند برای آلودهسازی این سیستمها، آمریکا و اسرائیل شرکتهایی که در حوزه ساخت PLC در ایران فعالیت داشتند را شناسایی کردند و از طریق آلودهسازی آنها ویروس استاکسنت را به درون سیستمهای هستهای ایران انتقال دادهاند. البته نباید از همکاری شرکت زیمنس با آمریکاییها و اسرائیلیها غافل شد. باوجوداینکه از این موضوع در مستند حرفی زده نمیشود ولی سادهلوحی است که فکر کنیم زیمنس نام شرکتهایی که در ایران با او همکاری میکردند را در اختیار آمریکاییها قرار نداده است یا اینکه از مدل دقیق PLCهایی که در زیرساخت هستهای ایران مورد استفاده بوده است خبر نداشته است. درجایی از مستند گفته میشود که اعدادی در قسمتهایی از کد استاکسنت یافت میشد که برنامهنویسان نمیتوانستند تشخیص دهند این اعداد مربوط به چه میباشد تا اینکه مشخص میشود این اعداد نوع دقیق مدل PLCها و مبدلهای فرکانسیای است که در صنایع هستهای ایران استفاده میشود. اینکه این مدلها دقیقاً با مدلهای استفاده شده در زیرساختهای هستهای ایران یکی میباشد حاکی از آن است که هدف طراحان این کد کاملاً مشخص بوده و هدف آن تنها آلودهسازی زیرساختهای هستهای ایران و ایجاد یک اختلال در سیستمها نبوده بلکه هدف از بین بردن PLCهایی مشخص بوده که وظیفه کنترل چرخش سانتریفیوژهای هستهای را بر عهده داشتهاند لذا طراحان این برنامه اطلاع دقیق از نوع و مدل PLCها داشتند و به معنای واقعی یک جنگ نظامی سایبری علیه ایران طراحی کرده بودند.
استاکسنت تا زمانی که PLC مدنظر را پیدا نکند شروع به فعالیت نمیکند حتی اگر به سیستمی وارد شود و پس از جستجو متوجه شود که این سیستم ارتباطی با PLCهای مورد نظر ندارد خود را آنجا ساکن میکند و اجازه انتشار کرمها در آن سیستم را نمیدهد. در واقع استاکسنت طوری طراحی شده است که تنها روی سیستمهای SCADA که وظیفه نظارت و کنترل PLCها را بر عهده دارند عمل کند و انتشار یابد. در نتیجه زمانی که استاکسنت به سیستمی وارد میشود ابتدا چک میکند که آیا این سیستم یک سیستم SCADA است یا نه و اگر سیستم SCADA هست آیا سیستم SCADA ای است که برای کنترل PLCهای زیمنس به کار میرود؟ درصورتیکه پاسخ هر دو سؤال مثبت باشد شروع به تکثیر و فعالیت میکند در غیر این صورت در سیستم بدون فعالیت باقی میماند و به صورت خودکار خود را در تاریخ 11 ژانویه 2009 پاکسازی میکند. این مورد هم یکی دیگر از دلایل دولتی بودن این ویروس است چرا که ویروسی با این پیچیدگی فقط و فقط برای حمله به نوع بسیار خاصی از PLC طراحی شده است درحالیکه میتوانست به صورت گسترده روی سیستمهای کنترلی عمل کند. در نتیجه هدف از تولید این ویروس ضربه زدن به سیستمی خاص و کشوری خاص یعنی زیرساخت هستهای ایران بوده است درحالیکه یک گروه هکر با فرض اینکه توانایی نوشتن چنین کدی را هم داشته باشند از آن برای حمله به طیف گستردهای از زیرساختها استفاده میکنند نه یک سیستم خاص در یک کشور خاص. همچنین در میان کشورهایی که به این ویروس آلوده شدهاند ایران بالاتری درصد آلودگی (60%) را دارا بوده است. نکته جالب توجه دیگر تاریخ پاکسازی این ویروس است که در بالا ذکر شد و در بخشی از کد آن در نظر گرفته شده است تا در این تاریخ ویروس به صورت خودکار خود را از بین ببرد. دلیل این امر این است که این تاریخ درست چند روز قبل از انتصاب باراک اوباما به عنوان رئیسجمهور ایالات متحده است و ازآنجاییکه این ویروس یک برنامه دولتی بوده است از لحاظ قانونی برای ادامه کار خود به اجازه رئیسجمهور جدید نیازمند است. جالب است که این حمله طبق قوانین آمریکا مانند حمله اتمی حتماً باید با ابلاغ رئیسجمهور انجام شود. بهعبارتدیگر مقیاس این حمله برای آمریکا در حد یک حمله اتمی به حساب میآید.[6]
ایران به عنوان هدف اصلی حمله
دلایل دیگری بهغیراز موارد ذکر شده وجود دارد که نشان میدهد این ویروس ویرانگر مختص ضربه زدن به تجهیزات هستهای ایران نوشته شده است. کدنویسانی که پس از فاش شدن استاکسنت بر روی آن تحقیق میکردند متوجه اعداد مرموزی در کد میشوند که برای آنها معنای خاصی نداشته است. پس از به اشتراک گذاشتن اطلاعات میان برنامهنویسان جهان، یک کدنویس هلندی متوجه میشود که بهاحتمالزیاد این اعداد بیانگر شماره سریال دستگاهی خاص میباشند. پس از تحقیق و بررسی مشخص میشود که این اعداد شماره سریال قطعههایی هستند که به عنوان مبدل فرکانسی به کار گرفته میشوند که چند شرکت بزرگ در جهان از آنها استفاده میکنند که یکی از آنها در ایران واقع شده است. پس از تحقیقات بر روی این دستگاهها و شرکتهای تولیدکننده آنها کارشناسان متوجه میشوند این دستگاهها مورد تائید کمیسیون تنظیم مقررات هستهای ایران هستند و از آنجا درمیابند که این تجهیزات مرتبط با صنعت هستهای ایران هستند.
از طرف دیگر در مستند آمده است که رالف لنجر[7]مشاور امنیتی سیستمهای کنترلی[8] در ایالات متحده آمریکا به همراه تیم خود همزمان بر روی ویروس استاکسنت در حال کار بودند. آنها با بررسی عکسهایی که توسط خبرگزاریهای ایران در سال 1387 از بازدید رئیسجمهور وقت ایران از تجهیزات هستهای گرفته شده بود به نتایج ارزشمندی دست پیدا میکنند. آنها با بررسی عکسهایی که در آنها بخشی از صفحه مانیتور کارکنان انرژی اتمی مشخص است و با استفاده از فناوریهای پردازش تصویر و افزایش کیفیت عکسها اطلاعات ریزی در رابطه با چینش سانتریفیوژهای نطنز به دست میآورند. آنها متوجه میشوند که سانتریفیوژها در 6 ردیف قرار دارند که در هر ردیف 164 سانتریفیوژ جای گرفته است. این اطلاعات با بخشی از کد ویروس استاکسنت کاملاً منطبق بوده است که نشانگر این موضوع بوده است که این بخش از کد برای حمله به سیستمی طراحی شده است که دارای 6 بخش است و در هر بخش 164 شیء وجود دارد.
استاکسنت انقلابی در کدنویسی
استاکسنت یک انقلاب جدید در نوشتن کدهای مخرب بوجود آورده است. تا قبل از نوشته شدن استاکسنت، ویروسها برای انجام عملیاتهای خود و اینکه در هر مرحله چه واکنشی نشان دهند یا دقیقاً چه زمانی چه عملیاتی را آغاز کنند از اپراتور دستور میگرفتند اما استاکسنت طوری طراحی شده بود که به محض وارد شدن به نطنز تمام عملیات را به صورت خودکار مدیریت کند. یعنی تمام منطقهایی که برای حمله کردن و رسیدن به هدف موردنظر نیاز دارد را در کد آن آورده بودند و به محض وارد شدن به سیستمها خود ویروس شروع به تصمیمگیری میکند. اینکه آیا مکانی که در آن قرار دارد نطنز است یا نه؟ سیستمی که به آن وارد شده است ارتباطی با PLCها دارد یا نه؟ آیا PLCهای کنترل شده توسط این سیستم از همان نوع مشخص شدهاند یا نه؟ و بسیاری سؤالات دیگر که ویروس به صورت خودکار به دنبال پاسخهای آنها میگردد و درصورتیکه اطمینان حاصل نماید که به سیستم مورد نظر رسیده است شروع به انجام عملیات میکند. دو سازمان امنیتی موساد و CIA در انتقال ویروس استاکسنت به داخل نطنز نقش داشتند که با توجه به گفتههای مسئولین آمریکایی در مستند موساد در این میان از نقش پررنگتری برخوردار بوده است. ازآنجاکه سیستمهای داخل نطنز به اینترنت متصل نبودند امکان این امر که ویروس به صورت آنلاین با اپراتور در تماس باشد وجود نداشته و به همین دلیل باید قدرت تصمیمگیری خودکار در مراحل مختلف عملیات در کد آن نوشته میشد.
دوره کمون و نحوه آسیبرسانی
استاکسنت پس از وارد شدن به نطنز به مدت 13 روز بدون فعالیت در آنجا باقی میماند زیرا زمان لازم برای پرکردن سانتریفیوژها با اورانیوم و آغاز پروسه غنیسازی 13 روز زمان میبرد و این ویروس طوری طراحی شده است که زمانی که سانتریفیوژها خالی هستند یا حتی در زمان آغاز پروسه غنیسازی هستند کار خود را شروع نکند بلکه در میان پروسه غنیسازی شروع به فعالیت کند که بیشترین خسارت را به سیستمها وارد کند. در طول این 13 روز استاکسنت بدون فعالیت پروسههایی که در نطنز تا قبل از مرحله آغاز غنیسازی صورت میگرفته را ضبط میکند. سانتریفیوژها برای چرخش به یک روتور متصل هستند که سرعت چرخش این روتور توسط PLCها کنترل میشود و سیستمهای SCADA در اتاق کنترل تمام پروسههای صورت گرفته توسط این PLCها را مانیتور میکنند. پس از آغاز پروسه غنیسازی سرعت چرخش سانتریفیوژها به 300 متر بر ثانیه یعنی سرعتی معادل سرعت صوت خواهد رسید. ازآنجاییکه لولههای داخل ساتریفیوژها به صورت کامل راست نبوده و دارای خمیدگی هستند و شکلی شبیه به موز دارند باید بسیار کنترل شده چرخانده شوند زیرا که هر گونه تداخلی در چرخش آنها باعث از بین رفتن تعادل آنها میشود و در نهایت انفجار آنها را در پی خواهد داشت. کاری که ویروس استاکسنت با روتورهای سانتریفیوژها میکند این است که ابتدا سرعت آنها را از 65000 دور در دقیقه به 80000 دور میرساند و سپس به صورت دفعی سرعت آنها را تا حد توقف پایین میآورد و این امر با توجه به ساختار فیزیکی سانتریفیوژها که در بالا ذکر شد باعث انفجار آنها میشود. برای تصور بهتر این واقعه میتوان به مثال یک فرفره اشاره کرد که در زمان ایستادن شروع به لنگر انداختن میکند و هرچه سرعت آن کمتر میشود لنگر بیشتری میاندازد تا اینکه کاملاً از حرکت بایستد. عملی دقیقاً مشابه به این در سانتریفیوژها اتفاق میافتد که به همین دلیل لولهها با جداره خارجی برخورد کرده و منفجر میشوند. در طول این پروسه اپراتورها در اتاق کنترل صدای بسیار شدیدی از سانتریفیوژها میشنوند که مشابه صدای موتور یک جت جنگنده میباشد اما دستگاههای SCADA که روبهروی آنها هستند گزارشی از خرابی نشان نمیدهند زیرا که ویروس استاکسنت گزارشهای قدیمیای که از قبل ضبط کرده است را برای آنها میفرستد و درنتیجه آنها هیچگونه اخطاری از سمت PLCها دریافت نمیکنند اما ازآنجاکه این صدا بسیار غیرمعمول است حتماً اپراتورها را به این فکر میاندازد که به صورت دستی سانتریفیوژها را خاموش کنند اما ویروس استاکسنت اجازه این کار را هم به آنها نمیدهد و از رسیدن فرمان توقف به PLCتا جلوگیری میکند.
استاکسنت به بهترین شکل ممکن نوشته شده است اما ازآنجاییکه به دنیای بیرون از نطنز دسترسی ندارد قادر به فرستادن گزارش به فرماندهان خود نیز نمیباشد و اینجاست که نقش بازرسان انرژی اتمی پررنگ میشود. بازرسان پس از بازدیدهای دورهای خود از نطنز تمام اتفاقات رخ داده در آنجا را در گزارشهای خود میآورند و در نتیجه آمریکا به راحتی متوجه میشود که عملیات او با موفقیت انجام شده و طبق برنامه در حال پیشروی است.
سازمانهای امنیتی ایفا کننده نقش در این حمله
طبق آنچه در این مستند بیان میشود سازمانهای امنیتی کشورهای مختلفی در ساخت این ویروس نقش داشتند از جمله NSA (آژانس امنیت ملی آمریکا)، US Cyber Command (فرماندهی سایبری آمریکا)، CIA (آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا)، بخش مختص به ایران در GCHQ (سرفرماندهی ارتباطات دولتی بریتانیا) و بخش 8200 در سازمان اطلاعات سایبری اسرائیل که بزرگترین بخش در این سازمان میباشد و مسئولیت اجرایی پروژههای سایبری را بر عهده دارد. بخش[9]TAO در آژانس امنیت ملی آمریکا و بخش ROC10 که مرکز فرماندهی TAO در ساختمان مرکزی NSA واقع در مریلند است به صورت مستقیم در نوشتن استاکسنت نقش ایفا میکردند. TAO واحد طراحی عملیات و گردآوری اطلاعات جنگ سایبری» در NSA میباشد و بخش ROC مسئول حمله به رایانهها از طریق شبکههایی مانند اینترنت و جاسوسی از آنها یا جاسازی برنامههای مخرب و جاسوسی در آنها میباشد. به زبان سادهتر میتوان گفت که هکرهای NSA در بخش ROC کار میکنند و پیادهسازی عملیاتهایی که اطلاعات مورد نیاز برای انجام آنها توسط TAO جمعآوری شده را از راه دور پیگیری کرده و آنها را تا آخرین مرحله اجرایی به پیش میبرند.
جمعبندی
با توجه به آنچه که گفته شد این مستند سعی داشته است تا در عین پردهبرداری از یکی دیگر از جنایات ایالاتمتحده آمریکا به بزرگنمایی در رابطه با قدرت سایبری این کشور بپردازد. این مستند به گونهای ساخته شده است که بیننده در انتها به صورت ناخودآگاه خود را در برابر نیروی سایبری آمریکا مستأصل ببیند. درصورتیکه باید توجه داشته باشیم آمریکا با استفاده از همین ابزار رسانه است که خود را در چشم جهانیان بزرگ کرده است. بیش از زمان این مستند در چگونگی حمله استاکسنت و طراحی عملیات مربوط به آن صرف میشود تا در انتهای آن به عملیات Nitro Zeus اشاره شود و حال که بیننده مبهوت توان سایبری آمریکا در ساخت استاکسنت است به او گفته میشود که عملیات Nitro Zeus از قدرتی چند برابر قدرت استاکسنت برخوردار است درحالیکه بهتر است بدانیم چند ماه پس از حمله استاکسنت آمریکا ویروس دیگری با نام Flame را وارد تجهیزات صنعتی ایران کرد و با وجود اینکه به گفته خود مقامات آمریکایی از پیچیدگی و قدرت بیشتری نسبت به استاکسنت برخوردار بود نتوانست کوچکترین ضربهای به تجهیزات ایرانی وارد کند که این نشان از قدرت بازدارندگی سایبری ایران و همچنین نتیجه بومیسازی قطعات هستهای دارد که در این مستند هیچ اشارهای در این رابطه نشده است. با توجه به گفته مقامات آمریکایی برنامه Nitro Zeus یک برنامه جامع و کامل برای حمله سایبری به تمام زیرساختهای حساس ایران مانند حملونقل، نیروگاههای تأمینکننده آب و برق و سیستم تصفیه آب میباشد که در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات هستهای به عنوان اهرم فشار علیه آن استفاده شود.[11]حمله استاکسنت به زیرساخت هستهای ایران بخشی از این برنامه بوده است. همانطور که بارها و بارها از زبان آمریکاییها گزینههای نظامی علیه ایران مطرح شده و تا به امروز نهتنها هیچ تهدیدی در این زمینه متوجه کشور ما نبوده است بلکه بارها و بارها در جنگهای نیابتی میان ایران و آمریکا در منطقه، شکستهایی سختی بر آنها تحمیل کردهایم، این بار نیز آمریکاییها با این مستند از گزینههای سایبری روی میز صحبت میکنند.
بهطورکلی آنچه که باید در این مستند به آن توجه شود عبارت است از:
حال که دشمن برای به زانو درآوردن ایران از هیچ ظلمی دریغ نکرده است و به گفته رئیس سابق آژانس امنیت ملی آن در این مستند، آمریکا برای پای میز مذاکره نشاندن ایران دست به چنین اقدامی زده است، آیا مذاکره با چنین دشمنی رواست؟
باید به این نکته دقت داشت که جنگ سایبری ابعاد گوناگونی دارد و حمله استاکسنت را میتوان در دسته حملات سایبری سخت قرار داد. هم اکنون علاوه بر بعد سخت سایبر ما درگیر جنگ نرم در این فضا نیز هستیم. جنگ فرهنگیای که ایالات متحده با استفاده از رسانههایی مانند اینترنت، شبکههای اجتماعی، فیلمهای هالیوودی و . علیه دنیا و بالاخص ایران شروع کرده است به مراتب صدمههای شدیدتری نسبت به جنگ سخت سایبری این کشور خواهد داشت و همانطور که امروز ما به حول قوه الهی در زمینه سخت سایبری موفقیتهای چشمگیری داشتیم باید با همت دو چندان خود را برای جنگ در عرصه نرم سایبری نیز آماده کنیم.
نویسنده: قضایى
پینوشت:
[1] Alex Gibney
[2] Olympic Games Operation
[3] Natanz Attack
[4] supervisory control and data acquisition
[5] Programmable logic control
[6] سند presidential policy directive در اسناد ضمیمه شده
[7] Ralph langer
[8] CONTROL SYSTEM SECURITY CONSULTANT
[9] Tailored Access Operation
[10] Remote Operation Center
[11] اخبار نیویورکتایمز موجود در اسناد ضمیمه
برای حل هر مسئلهای میبایست آن مسئله را کلان نگریست؛ تا به همه جوانب و معضلاتش اشراف پیدا کرد. سپس باید آن مسئله را در جورچین زندگی دید تا مبادا راهحل ارائهشده برای آن خود تبدیل به معضلی برای بخش دیگری شود. پسازآن باید در جورچین عهد آن را دید تا مبادا راهحل ارائهشده تنها مشکل دنیوی را مرتفع کند و از عاقبت غفلت کرده باشد.
مسئله موردبحث در کرسی حاضر نیز از این قاعده استثناء نیست و ابتدا باید تکلیف آن در بازه معیشت، زندگی و عهد مشخص شود و پس از بررسی حکمت آن به وادی تئوریزیاسیون و فرانماسازی آن ورود کرد. اهمیت بررسی ریشههای واقعی هر مسئلهای آنجا روشن خواهد شد که در صورت عدم رسیدن به ریشهها، راهکارهای ارائهشده برای حل مسئله سطحی بوده و همه جوانب برشمرده شده را در بر نمیگیرد. ازاینرو نگارنده تلاش دارد تا به موضوعی بپردازد که فرای بحث اقتصادی صرف، نیمنگاهی به درآمدی بر علم انگیزش داشته باشد و از این منظر سطوح عهد تا رویکرد را بپیماید و در هر بخش آنچه را بیان کند که مصداق بارز آیه شریفه 94 سوره مبارکه حجر[1] باشد. و نه مثالهای انتزاعی و غیرملموسی که در بدنه جامعه کاربردی برای آن متصور نباشد.
چیستی انگیزش عمومی
نگرش آدم مسلمان به جهان هستی، دنیا و قبل و بعدازآن، زمینهساز تفاوت تحلیل و کنش به پدیدهها و موانع زندگی بین او و دیگر انسانهاست. این نگرش که پایهاش را بر جایگاه محکم و غیرقابل خدشهای بناکرده این امکان را به او میدهد تا فرای علم تجربی، دنیا و نحوه تعامل با آن را بشناسد.
آیتالله جوادی آملی انگیزش را حول محور تزکیه تبیین میفرمایند و اندیشه را در دایره حکمت[2]. آنکس که به تزکیه نفس روی بیاورد، بهنوعی تقوی ورزیده و اولویتهای او در زندگی نظم صحیحی پیدا خواهند کرد. زیرا خداوند متعال در جایجای قران بشارت داده که افرادی که تقوی بورزند را راهنمایی خواهد کرد و اجر آنان را ضایع نخواهد نمود.
تفاوت این نظم دادن به اولیتها با مدل سکولار آن در اجرا بهوضوح مشهود خواهد بود. نظم فطری و ایمانی همیشه عهدنگر بوده و هست، اما نظم سکولار عموماً اولویتها را برحسب محور اومانیستی مرتب خواهد کرد که در نگرش توحیدی به آن تکبر و خودپسندی اطلاق میشود. از همین روست که ایثار در جامعه غربی مفهومی تئوریزه شده نیست و نمیتوان برای آن مابهازای در جامعه غربی تعریف نمود. لذا انسان تزکیه نشده اگر هم انگیزشمند باشد یا به افول و سردی میگراید و یا مسیر را از اصلاح به فساد خواهد کشاند درحالیکه فکر میکند در طلب اصلاح است.
از همین روست که تعریف و تمایز انگیزش بهعنوان سنگ بنای این وادی ضروری به نظر میرسد.[3]
چرایی انگیزش عمومی
آیهی 11 سوره رعد بهعنوان قاعده انگیزش عمومی موردتوجه است:
إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ ۗ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ ۚ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ ١١
تغییرات عمومی در هر جامعهای تنها در صورت اجرایی و تثبیت میگردد که تکتک آحاد آن جامعه به آن تغییر تن داده و با آن سازگار گردند. برای هر تغییری در جامعه دو راهکار به ذهن میرسد: تغییر از بالا و تغییر از پایین. گرچه نمیتوان سهم حکومت در بسترسازی برای انجام یا عدم انجام یک رفتار اجتماعی را نادیده گرفت.[4] اما تغییر سریع از بالا عموماً نیاز به جبر و دیکتاتوری [برای دریافت نتایج دلخواه در بازه زمانی کوتاه] دارد یا نیاز به تأمل [بلوغ عقلی جامعه در پذیرش انتخاب حاکمان اسلامی] دارد. از همین روست که نوع دوم تغییر بهصورت آشکارتری مدنظر قرآن بوده است.
در الگوی دوم تغییر (یعنی تغییر از عموم جامعه) تلاش به سمتوسوی رشد فکری و عقلی آحاد جامعه معطوف میگردد و در کنار دستیابی به هدف موردنظر بهطور همزمان بسیاری از مشکلات دیگر جامعه نیز مرتفع خواهند شد. در این الگو آگاهیبخشی عمومی تبدیل به خواست و مطالبه عمومی شده و عملاً مسئولین امر در این زمینه به تکاپو خواهند افتاد تا یا جامعه را آرام کنند و یا مطالبه آنان را به نحو مطلوبی پاسخ بگویند. زیرا اصولاً انسان تزکیه نشده تمایل به ایستایی و حفظ وضع موجود دارد و در مقابل کسانی که او را به حرکت فرامیخوانند به مقابله برمیخیزد. این صفت باعث شده تا افرادی که سعی داشتند یک معضل اجتماعی را از سمت مسئولین، آنهم بهصورت ارائه مطالب و ایدههایشان به آنها حل کنند دائماً با شکست مواجه شوند. برای نمونه میتوان روند انقلاب اسلامی و مطالبه عمومی را بهطور نمادین در نمودار زیر دید.
در هر تحول اجتماعی (انقلاب) تا زمانی که عموم مردم بهصورت یکپارچه موضوعی را مطالبه نکنند آن موضوع به وقوع نخواهد پیوست. و این موضوع هرچه عمیقتر و اساسیتر باشد، صحت این نمودار آشکارتر خواهد بود. و بدیهی است که سنت خدای متعال را نه تغییری است و نه تبدیلی.
چگونگی انگیزش عمومی
انگیزش عموم مردم نیازمند مواردی است که میبایست رعایت شوند. اول آنکه باید به زبان عموم مردم باشد[5]این بدان معنی است که علاوه بر انتخاب ادبیات گفتار قابلفهم، محتوی نیز برای عموم مردم قابللمس باشد.
دوم آنکه میبایست یک طیفشناسی از مجموعه مخاطبان انجام داد و وزن هر طیف را مشخص کرد. (در جامعه فرضی 70 نفره ما اگر 10 نفر وجود داشته باشد و 16 نفر تحصیلکرده و باقی عوام، طبیعی است که نقطه ثقل جامعه طیف عالم جامعه خصوصاً عالم دینی آن است.) اما همیشه نمیتوان از نقاط ثقل جامعه هدف بهخوبی بهره برد زیرا گاهی در حوزه مورد تلاش آن نقاط ثقل خود از خواص محسوب شده و عدم تزکیه علمی آنان، آنان را به تقابل وا میدارد. از همین روست که نکته مهم و اساسی در انگیزش عمومی کار فطری و غیرمستقیم با عوامی است که تخصصی در آن موضوع ندارند و تنها با فطرت پاکشان سعی در تشخیص حق از باطل دارند. (جنبش 99 درصدی نمونه خوبی است از جامعهای که نمیداند لیبرالیسم دقیقاً کجا هست اما فطرتش او را به اعتراض وا میدارد)
سوم آنکه در انگیزش عمومی تکرار مهمترین حرف را میزند. انسان اصولاً فراموشکار است از همین روست که تذکر و یادآوری میبایست مستمر باشد. هرگاه این تذکر به بیش از 20 سال متوالی[6] برسد تبدیل به فرهنگ و قاعده بدیهی شده و مردم آن را ضروری حساب میکنند. (در نمودار انقلاب این موضوع بهخوبی مشهود است) در انگیزش عمومی، تذکر از اهمیت دوچندانی برخوردار است زیرا طیف مخاطبین و کمیت آنها به حدی بالاست که هرگاه موضوعی را شروع کنید تا شنیده شدن آن توسط همه جامعه مخاطبین زمانی طولانی را طلب میکند و در این مدت آن بخشی که در ابتدای موج بودهاند، موضوع را به ورطه فراموشی سپردهاند.
چهارم آنکه زمان آگاهی در ارتباطگیری با مخاطب باید موردتوجه باشد. اگر از بحثهای فلسفی در مورد ذهن پروار و جامعه الحاقی[7] بگذریم، جامعهای فعلی ما (منظور عوام جامعه است) جامعهای کمحوصله و پرسرعت، با اطلاعات سطحی بالا و استدلال طلب است. لذا باید از ابزار هنر [که وظیفهی اصلی آن تبدیل معرفت به احساس و انتقال حس به غیر است] به نحو و با شیوههای امروزی آن بهره برد. تا با ویژگیهای فعلی مخاطب آشنا و با آنها بهخوبی تعامل کند.
پنجم[8] آنکه انگیزش عمومی نیازمند رهبر است. زیرا آدمی با آدمی ارتباط برقرار میکند و یک تفکر بدون الگو توان رسوخ نخواهد داشت. از همین روست که در تمامی انقلابهای موفق و موجهای اجتماعی و فعالیتهای عمومی نیازمند یک رهبر و امام خواهیم بود. در موضوع انگیزش عمومی نیز مؤلفه رهبر خود عامل انگیزش است [بدون احتساب تبلیغات یا فعالیتهای جنبی]
اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل
اگر نامگذاری سالها توسط امام ای را در روند عهد ببینیم، باید پذیرفت که نه بر اساس مشکل امروز و دیروز جامعه بلکه در یک طرح کلان و بلندمدت برای فراهم ساختن تمدن گسترده توحیدی است. این طرح کلان و تمدن نوین نیازمند نوین بودن تمامی بخشهاست. این بدان معنی است که نباید بخشی از آن واردات از تمدن غربی باشد و بدان معنی است که تمدن سنتی نیز جوابگوی نیازهای گسترده آتی نیست.
از منظر دیگر اقدام و عمل یعنی برخورد و تقابل تا اصلاح آن مشکل. لذا باید به مواردی مشخص و معین اشاره کرد بهنحویکه قابل تفسیر دوگانه نبوده و نتیجه نهایی (انجام یا عدم آن) برای همگان قابلرؤیت باشد.
در بخش فکری و علمی معیشت حوزه و دانشگاه دو نهاد موازی متولی است. که میبایست بهطور مشخص پاسخگوی وضع موجود علمی جامعه باشند. حوزه علمیه باید بهطور مشخص تکلیف خود را با خلق پول، فیات، سازوکار فرکشنال رزور، ارزش شناور پول، مشخص کند. و فراتر از آن باید پاسخگو باشد که در کجای سازوکار خود با مشکل مواجه است که نتوانسته برخلاف خواسته صریح امام جامعه مبنی بر جلوتر بودن ون از جامعه در زمان آگاهی و اتفاقات جامعه، این معضلات حکومتی را تشخیص دهد و فراتر از آن باید پاسخگو باشد که در کجای اندیشه فلسفی/فقهی خود دچار رکود و نخوت یا احیاناً بیراهه شده که نتوانسته است سازوکار اداره یک تمدن را از پایه قرار بنا به نهد. حالآنکه برای ما آشکار است که تمدن غرب تمامی اقتصاد را حول تک کلمه ربا تئوریزه کرده و تمامی گناهان کبیره دیگر را بهصورت تئوریزه شده در کنار ساختار جنگ با خدا» قرار داده است.
از آنسو دانشگاهیان علیالخصوص طیف فکری بهظاهر مذهبی آن باید پاسخگو باشند که آیا به اندیشه غرب حسن ظن دارند و بر پایه این حسن ظن تلاش میکنند تا مغایرات را از آن زدوده و باقی آن را در جامعه اسلامی پیاده کنند. چرا بخش متولی علمی عملی جامعه (دانشگاه) بهجای آنکه از حکمت اسلامی شروع به تئوریزاسیون کنند به ترجمه و اسلامیزه کردن علوم غربی روی آوردند؟
باید پاسخگو باشند که اگر نهاد بانک نهادی از چهار نهاد اقتصاد لیبرالیست چگونه آن را اسلامیزه کردند حالآنکه روح سرمایهگرایی قابلحذف از آن نیست (شاهد مثال بنگاهداری بانکها که امام جامعه از آن فریادش بلند است و شعب گرانقیمت آن). باید پاسخگو باشند که تعریف اقتصاد غربی[9] برای یک انسان کامل قابل پیادهسازی است یا اصولاً اعتقادی به بردن جامعه به سمت بهشت [و تبدیل کردن آنها به انسان کامل] ندارند؟
بهطور مشخص باید پاسخگو باشند چرا علوم انسانی غیرتوحیدی را همچنان در دانشگاهها تدریس میکنند درحالیکه بهصراحت امام جامعه از غیرتوحیدی بودن علوم میگوید[10]. آیا مگر نه این است که حقوق در برابر کار حلال است و تدریس شرک حرام؟
با ایجاد مطالبه مشخص در جامعه میتوان به نتیجه مشخص و اقدام عملی رسید والا سیاههها بر کاغذ بسیار و همایشهای پرهزینه بسیارتر!
در بخش عموم مردم در منظر موضوع این کرسی کافی است که مردم را از وظیفهشان نسبت به حکومت آگاه نمود و بدانند مدل ابرمرد نیچه آن چیزی است که در فیلمها و کارتونها وجود داشته نه قواعد[11] آشکار اسلامی. باید بهطور مشخص 20 سال پیش[12] را مجدد در خاطر مردم زنده کرد. که در آن نه طمع وجود داشت و نه تبلیغات و هزینههای کمتر و آرامش و انس بیشتری [باوجود در برهه جنگ تحمیلی] بر خانوادهها حاکم بود. آن چیزی که مردم باید از آن حذر کنند ریشه ربا[13] است. ریشه مشخص ربا [و ریشه اصلی بخش اقتصاد تفکر اومانیستی یعنی کاپیتالیسم] طمع است. طمع مال توسط کینز (نظریهپرداز معروف) بهعنوان تنها پیشرانه اقتصاد تئوریزه شده و بسترساز مصرف بیشتر و درنتیجه ربا است.
بهطور مشخص باید برای مردم فرق بین خط قرمز اسلام (یعنی حلال و حرام) با تقوی را مشخص کرد و آنها را به سمت تقوی سوق داد زیرا بودن آن حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی ممکن نخواهد بود و بدون تمدن نوین اسلامی ظهور هم اتفاق نخواهد افتاد.
بهطور مشخص باید مردم را با روند فروپاشی اقتصاد و بهتبع آن اقتصاد، [و علم اقتصاد] آشنا کرد و به آنها بارقههایی از الگوی جایگزین اسلامی را مطرح کرد که در آن زکات وزارتخانه دارد و خمس و زکات و انفال کارکرد حکومتی پیداکرده و از حالت سنتی آن خارج میشوند.
هرگاه عموم مردم این آگاهی و در پی آن این مطالبه در آنان ایجاد شود، جامعه فکری و علمی کشور مجبور به ارائه طرح جایگزین شده و مسئولین اجرایی کشور خود را ناچار به اجرای آن خواهند دید. این همان روندی است که خدای متعال در کتابش آن را وعده داده است.
پینوشت:
[1] عبارت صْدَعْ» که در این آیه بکار برده شده، در لغت عرب به کلامی اطلاق میگردد که ایجاد تقابل میکند و به همین دلیل خدای متعال در ادامه میفرماید به مشرکین توجه نکن و ما خصومت و استهزاء آنان را کفایت میکنیم.
[2] تفسیر تسنیم، آیههای تزکیه و تعلیم
[3] به علت محدودیت کرسی در هر بخش تنها به بندهایی از موضوع بهصورت اجمالی اشاره میشود.
[4] قَالَ علی ع: النَّاسُ بِأُمَرَائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِمْ. (تحف العقول/ ص 203)
[5] سوره مبارکه ابراهیم آیه شریفه 4
[6] چیزی در حدود یک نسل اجتماعی
[7] AUGMENTED Society
[8] در چگونگی انگیزش عمومی مؤلفههای مهم و مختلف دیگری نیز وجود دارد که طرح آنها نیازمند مقالات دیگری است.
[9] تخصیص منابع محدود به نیازهای نامحدود (در تقابل با برکت-قناعت)
[10] 11 تیرماه 1393
[11] سوره مبارکه رعد آیه شریفه 11 (در تبیین امر به معرف و نهی از منکر حکومتی)
[12] یک نسل اجتماعی قبل
[13] رجوع شود به کتاب ریشه ربا
http://dl.reba.ir/?dir=book
درباره این سایت